دنیاهای وارونه

 بنام خدا

    ابول جوان قزوینی که مدتها پیش نزدمان بود اطلاع داد خدا فرزند دختری به او عطا کرده خرسند شدم و تبریک گفتم به حمدالله در این مدت این دومین فرزندی است که خدای بزرگ به او عطا می کند انشاالله عاقبت به خیر شود-احمدزاده در مورد مشکلات خودش در آنجا و پیگیری های خانواده اش گفت و بعد خبر طلاق گرفتن همسرش را اطلاع داد خیلی متأثرم کرد و البته جوانی و خامی اورا قبلاً تذکر داده بودم ولی نه تا این حد! امیدوارم بزودی رفع مشکل شود-درحال صحبت کردن با علی در خصوص روحیه ی حساس امین و ناراحتی او مطلبی گفت و از سخت گیری هایم گله کرد خودم هم متأثر شدم واقعاً دنیاهای متفاوتی داریم و برداشت هایی شگرف از قضایا و این هم از عوارض قضایای من است- خبر درگذشت استاد داود رشیدی هم متأثرترم کرد از اسطوره های بازیگری و هنرمند والایی بودند که همه ی ما از هنرنمایی ایشان خاطره ها داریم برایشان عفو و مغفرت و علودرجات از خدای بزرگ استدعا می کنم-خانم در خصوص مراجعه به کمیسیون حقوق شهروندی مطالبی گفتند واقعاً تعجب کردم که اولیای امور صرفاً به پاسخی اداری اکتفا و همه ی حقیقت را منتقل نکرده اند از ایشان خواستم مستدلاً و مشروحاً قضایا را مجدداً منعکس کنند تا رسیدگی شود، امید است مورد توجه قرار گیرد-با فاطی صحبت می کردم مطلبی در مورد 2 نفر از همسایگان قدیمی دوران کودکی مان گفت که فوت کرده اند خیلی متأثر شدم آن دو درسالهای کودکی ام با حالات روحی نامساعدی که داشتند همه ی ما بچه های آن موقع از آنان خاطره داشتیم و تأثر بارتر این که خواهرم گفت پسر یکی دیگر از همسایگانمان در نوجوانی سرطان داشته و فوت کرده و وضع نامناسبی دارند، برایشان علودرجات آرزو می کنم-بعداز مدتها...جواب پیام مرا دادند از سلامت او خرسندم- زی زی هم خوب است و قدری روابط بهتر شد خرسندم-حسن بعداز مدتها از مرخصی آمد در بدو ورود هم حاشیه هایی داشت که باپادرمیانی حل شد و البته امیدوارم پند بگیرد- امروز مطلع شدم آن آقای قاضی معروف و جوان مجدداً با اتهامات دیگری بازداشت شده، جالب است سرنوشت و تصمیم گیری ما دست چه کسی بوده؟ مدتی قبل از زندان  موقتاً آزاد شده بود و حالا با قضیه ای جدید- دوستم درخصوص موضوعی از دوست مشترکی اطلاعی داد که قابل پیش بینی بود- محمد مرادی درخصوص مشکلات خودش و قضایایی که برادرش فعلاً قهر کرده صحبت کرداز...خواستم در حد مقدور کمک  و برایش مکاتباتی کند شاید به نتیجه برسد-شب هم در خصوص مسائل اتاق و سؤتفاهماتی جلسه ای بود حرفها تقریباً زده شد به نتایجی رسیدیم که از همگرایی به واگرایی رسید،متأثر شدم ولی خودم بعداً آنها را جمع و جور می کنم.