درحوالی نیمه آبان

به نام خدا
امروز تولد برادرم است؛تولدش را تبریک گفتم وبرایش سلامت وشادکامی آرزو کردم-پیگیر پرونده پدر هم بودم که گویا وقت دادرسی نزدیکی تعیین شده؛خرسندم وامیدوارم که نتیجه مطلوب حاصل شود وشنیدم وکیل ایشان هم پیگیر کارهای مقدماتی قضایی آن است وامیدوار هستم که بتوانند با تدبیر شایسته منشاء خیرات باشند-خانم همسایه ی ما هم تماس گرفت وگفت که پیگیری هایش برای مستمری همسرش به نتیجه نرسیده؛ توصیه هایی کردم وامیدوارم این بار توجه کند و از مبادی قانونی پیگیری صحیح کند- امروز فوتبال پرسپولیس بود وبا توصیه وزارت آموزش وپرورش درمدارس زنده پخش شد؛جالب بود؛زمان ما حتی خواب این نوع امکانات راهم نمی دیدیم-پس از مشورت با ابول جویای حال دوست مشترکمان ابوترابی شدم وپس از سالها احوال پرسی کردم؛پیگیردوستان مشترک دیگری هم شدم که یا تلفن آنها عوض شده ویا دسترسی نداشتیم-با سیامک دوست بسیار قدیمی ام تماس وجویای احوال شدم که درگیر موضوعی ثبتی است ودرآن گیرافتاده است؛ رضا پوردوست ارومیه ای دیگرم را هم جویای احوال شدم وکلی خوشحال شد؛وحیدهم درگیر این کارهای بازار یابی شبکه ای وظاهرا بشدت سرش شلوغ است؛شهبازی آرایشگر دوست داشتنی همسایه راهم جویای احوال شدم که خوشحال شد؛دختر یکی ازدوستان آنجا آقای قلی زاده زنگ زد وپیغام استمداد پدرش را داد که من کاری از دستم دراین رابطه نمی آمدو متاثرشدم؛ سعید هم زنگ زد کلی ازمشکلات زندگی خسته وگله ودرد دل کرد-امیر هاشمی هم خودرا بازنشست کرده ودرپی مسافرت وگردش است؛از روحیه اش خرسند شدم-با ابوالفضل دوست جوانم برای کارآرایشگری درتهران صحبت کردم اما بنظرم با هزینه های مربوطه آنجا بهتراست برایش؛احوال پرسی از دوستان من حیث المجموع بسیار ارزشمند است.

پیچیده اما ساده مثل بارون...