بهارک

به نام خدا
صبح پیگیر نامه ی یکی از دوستان بودم که بالاخره پیدا شد ونامه عمران هم دیروقت رسید که بردم تحویل دادم وامیدوارم که به نتیجه برسد-امیر دوست جوانم درخصوص کتابهای کمک درسی تحصیلی مشورت کرد که زیاد نمیدانستم واز دوتن از عزیزانم که خبره ی این امور تحصیلی هستند خواستم ایشان را راهنمایی وکمک کنند-فیلم عرق سرد را در سینمایی رفتم دیدم که آخرین بار در آن سینما درسالهای دور فیلم لیلا را دیده بودم وازاین لحاظ تجدید خاطره ای هم شد وفیلم هم اجتماعی وخوب بود ولی مثل همیشه درفیلم های اینگونه مشاورحقوقی وبعبارت دقیق تر ثبتی نداشت ومرد فیلم سندرسمی را پاره می کند وداستان ادامه دارد؛مگر رجوع به محضر ودریافت نسخه ای ازسند ثبتی سخت است؟درعین حال جالب بود-خواهر حسین دوستم تماس گرفت ودرخصوص مشکلی که برای قضیه ی فرزندش پیش آمده مشورتی کردیم -ایمان اطلاع داد کسانی درصدد استفاده از کارت بانکی اش بوده اند که برایش پیامک آمده؛نگران بود گفتم برود رمزهارا عوض کند وخودش ترجیحش این بود که کارت راهم عوض کند-تولد حبیب است که تبریک می گویم وامیدوارهستم که مشکلش حل شود-امروز ده سال از مشکلی بزرگ گذشت؛خاطره اش با من است-مادرم برای درمان چشمانش اقدام کرده وخوشبختانه هنوز نیازمند درمان شدیدتری نبود‌.-یاسی اطلاع داد پسرش که خارج از کشوررفته دچار بیماری شده وپیگیر بلیط برای رفتن به آنجا بود؛ناراحت شدم اینهم پشت سرهم دچار مصایب شده است؛امیدوارم این پسرجوان هم شفای عاجل یابد.-شنیدم مشکل همسر قایم مقام موقتا" حل شده وخودش هم قراراست رهاشود؛از شنیدن این خبر خوشحال شدم.