درگرماي اين روزها...

بنام خدا
باآرمان برای اولین بارمسافرتی کوتاه دونفری رفتیم وبعدهم استخر؛منهم بعدازسالها..خوب بود وجالب والبته دراین جابنظرم رسیدمیبایست به وضع بهداشت محیط استخربویژه بااستفاده جوانان توجه بیشتری شود که به مسوول محترم ناظرمربوطه ازآنجاکه امری مبتلابه عمومی است منعکس کردم؛درخصوص روستای ریاب هم بنظرم بهبود آنتن دهی داردکه ازتوجه مسوولان محترم ممنونم-تولدمادرم راتبریک گفتم وسلامت وشادکامی ازمحضرخدای بزرگ برایش خواهانم-امتحان هم دربخش عملی قبول شدم وازاسترس ان رهایی یافتم؛خیراست وخوشحالم-عزیزی برای پیگیری خانم مددجویی به من گفت ازتوجه وتلاش اوبه این گونه امورخرسندوخوشحالم-حسن برای مشکلات پدیدآمده برایش قدری متاثربودوالبته صبورهم نیست وکارخبطی کرد؛خیلی متاثرشدم ولی ازدوست خوبی خواستم راهکاری برایش ایجادکند-امروزهم سالروزدرگذشت خیراالهی بودیادش راگرامی میدارم ازحسین خواستم سرمزارش بروندازجانب منهم فاتحه بخوانند؛عکس مزاررافرستادونوشت پدرسلام رساند..متاثرشدم-امروزهمچنین خبردرگذشت آقای نیری راشنیدم ومتاثرشدم ایشان منشاخیرات زیادی درکمیته امدادوبعدهم مجمع خیرین سلامت بودند؛غفران الهی وآرامش راازخدای بزرگ برایشان استدعادارم-غروب باآرمان فیلم ویلایی هارادیدیم؛خاطرات دوران جنگ برایم زنده شد؛حالم رامتاثرترکرد.