وبالاخره پایان تابستان

به نام خدا
امروز خبر ناگهانی درگذشت نعمت احمدی حقوقدان متاثرم کرد؛ با اینکه او را هیچگاه از نزدیک ندیده بودم اما نوشته هایش را در جرائد میخواندم واخیرا هم مطلع شده بودم پروانه وکالت اورا باطل کرده اند؛ خدا رحمتش کند ان شاالله- پیام های متعددی برایم آمده در این چند روزه وامروز هم که چرا در فضای مجازی نیستم؟واتس آپ ندارم وهمه دوستان وآشنایان هم در واتس آپ اند!!- شنیدم آن دوست سابق مشترک فعلا در قضاوت اولیه از سخت گیری نجات پیدا کرده والبته باید منتظر رای دادگاه باشد وامیدوارم تجربه کند واقعیت را- لادن همسایه مان تماس وواحوال پرسی کرد وبرای استخدام دخترش گفت که تلاش کرده وامیدوارم به نتیجه برسد- از جناب بیات برای کمکی که به خیریه موسوی برای کیف وکفش به نیازمندان کرده بود تشکر کردم - حسن تماس وگفت فردا خودش را اجرای احکام معرفی میکند برای محکومیتی که دارد و وثیقه گذار تحت فشار است برای وثیقه ای که گذاشته و چند روز دیگر هم وقت دادگاه رسیدگی به اعسار اوست- بانکی مشورت واحوال پرسی کردم و دغدغه این را داشت مشاور باشد در جایی؛ نمیخواهد بیکار بماند؛ سخت در تکاپو هست- خواهرم برای وقت دکتر گرفتن گفت وگفتم خودش اول با منشی هماهنگ کند واگر نشد هماهنگی کند من دنبال کنم- گوشی ای که خریدم هنوز اجازه ثبت در شبکه را نداد وبا فروشنده صحبت کردم گفت مشکلی نیست انجام میشود- یکی از بستگان عزیزم چند روزی است اخیرا از دست من ناراحت است ومن هم پاپیچ نشدم علت دقیق چیست؟لابد رفتارهایم طبق معمول موجب سو تفاهم شده ویا سو برداشت؛ جالب هم اینکه توصیه کرده بودم پیام هایی هم از من به مخاطبان بدهد که نمیخواستم خودم مستقیم بگویم وتوجه نکرد؛ این هم چند بار است البته تکرار شده وخیر است ان شاالله- با سهام چند بار تماس گرفتیم وهماهنگی کردیم؛ نیازهایی هم داشت که اقلامی آنجا ظاهرا گران است ویا نایاب برایم فرستادند ببرم- ابوذر تماس وآدرس بیمه مرکزی را خواست که بالاخره نامه تظلم خواهی اش را ببرد فردا- آخر شب تولد ایران را هم تبریک گفتم وآرزوی سعادت وبهروزی برایش دارم؛ خیلی خوشحال شد- طوبی هم نتیجه آزمایشات خودش را فرستاده بود که با دکتر سعید مشورت کردم گفت مشکلی ندارد شکر خدا- فردا هم اول مهر که تعطیل اعلام نشده وپس فردا تعطیل است آرمان مدرسه میرود به سلامتی در سال تحصیلی جدید؛ امروز هم کلاس زبان بود وامتحان شفاهی داشت وموفق شکر خدا.