پس از مصیبت در آبادان

به نام خدا
امروز نیز اخبار متواتری از ریزش ساختمان در آبادان وحواشی آن رسید که در فضای مجازی بالاخره دادستان مرکز استان گویا اعلام کرد جسد او در ساختمان پیدا شده وسرِ شب نیز فیلمی از شناسایی پیکر او منتشر شد اما همین خبر هم حواشی دیگری داشت وکمتر اقناع عمومی داشت وبه تنش ذهنی انجامید-پیغامی برایش پیامکی برای ملاحظه اخطار قضایی آمده بود وتماس گرفت وضمن احوال پرسی گرم؛ سوال کرد که گفتم این پیام ها مشخصاً کلاهبرداری است واصلاً توجه نکند-عباس دوستم از ارومیه تماس گرفته وبرای مشورت درخصوص موضوعی با اتوبوس آمد و در خصوص مشکلی خانوادگی برای فرزندش مشورت کرد وتوصیه کردم فردا دادگاه برود واطلاعات خودرا تکمیل کند ومدارک را هم بگیرد تا بدانم موضوع چیست؟شانس او همان وقت اعلام شد فردا تهران ادارات ومدارس تعطیل است وتعارف کردم شب بماند که نماند وبرایش بلیط قطار گرفتم برود وشنبه بیاید دنبال کند؛ مرد شریفی است بنده خدا وعمران هم بود واز او خوشش آمد وتلفنی هم با سیامک صحبت کردم که اگر بتواند کاری برایش کند-مولایی سری زدم وکارت کشیدم وبچه ها هم-سری به ملکوتی هم زدم واحوال پرسی کردم-احوال پرس محمدی شدم که در آبادان ته لنجی دارد وشکر خدا سالم بود وبرایش آرزوی سلامتی دارم-صرامی تماس واحوال پرسی کرد؛ تشکر کردم-برای سوال دکتر حسین نتیجه تحقیق وتماس خورم را گفتم که ادعا کرده بودند مجوز تحصیل پزشکی در پردیس هارا میدهد وتوضیحات آنها را مرا قانع نکرده بود-یارا اطلاع داد که امتیازات ایران کارتش نقره ای شده وبرای صدور کارت جدید مشورت کرد-دفترچه بیمه ای که یکی از منسوبینم پیگیر آن بود رسید؛ تشکر کردم-احوال پرس ساجدی شدم که شکر خدا بهتر بود-با شهیدی هم تماس گرفتم واحوال پرسی کردم واز کارهایش گفت وپیگیری هایش-مادر الی هم احوال پرسی کرد وسوالی در خصوص هزینه موبایل هایش داشت - یکی از عزیزان از تهیه وکالت نامه جفری گفت-حسن فیلمی از باقلا فروشی عمو رسول فرستاد که پس در این فصل هم باقلا دارد که باید سری به او بزنم- شب با یک مخاطبی که فقط اسمش را شنیده بودم تماس واحوال پرسی کردم واتفاقی هم استانی من بود؛یادم نیست شماره اش را چه کسی وبرای چه داده بود که ذخیره کرده ام؟.