ریزش و رویش

به نام خدا
سری به مهران وکیوان دوبرادر ودوستان خوبم زدم  ودر خصوص کارهایشان مشورت کردند؛قبلا هم توصیه هایی کرده بودم ولی راه خودشان را میرفتند وهر بار سادگی کردند؛امیدوارم این بار با دقت وتدبر بیشتری تلاش کنند؛از دیدنشان خرسندشدم-یکی از دوستان خوبم بدهی معوقی داشت برای ماشین که خریده بود؛بخش وصول مطالبات با من با راهنمایی ایشان بارها تماس گرفت وگفتند تخفیفی هم میدهیم برای تسویه؛به محض اینکه آنجا رفتم از حرف خودشان عدول کردند وگفتند تخفیف نمی دهیم؛من از دروغ آنها ناراحت شدم وخداحافظی کردم؛به شرکت اصلی مراجعه وبا مساعدت آنان مقداری جزیی تخفیف دادند-که البته مراد من فقط این بود به آن شرکت واسط بخاطر دروغی که گفتند چیزی پرداخت نشود-وتسویه کردم؛با من واین دوستم تماس گرفته وبسیار تعجب کرده بودند؛متاسفانه منهم به حرف دیگران حساسم واینها جای بدی پا گذاشتند!!جالب بود-خانم مهندس درخصوص موضوعی حقوقی مشورت کرد گفتم با احتیاط پیگیری کند-یک کفش مناسبی اتفاقی در یک کفاشی دیدم وخریدم خوشم آمد والبته از مساعدت عزیزخوبی متشکرم-درخصوص سیم کارتی که ظاهرا جعل شده وفروخته شده از دوستی خواسته بودم از طریق وکیل ومراجعه به دادگستری اقدام کند؛احتیاط بیش از اندازه ایشان درامری بدیهی واقعا متعجبم کرد وبه وکیل گفته بوده ممکن است نتوانیم اثبات کنیم وآنها شکایت کنند و...واقعا تعجبم بیشترشد؛بعدا با رد وبدل پیام هایی بین ما حس خوبی برمن حادث نشد ودلیل این کار ایشان-که درکارهایی جزیی هم تکرارشده بود-علیرغم هماهنگی مرا درک نمی کردم وبعد لحن پیام او مرا خسته کرد؛حس کردم باید فاصله بگیرم؛در طول سالهای زندگی ام فرازونشیب های بسیاری داشته ام وضعف از من بوده که دوست نگه دار نبوده ام؛بسیاری از دوستان را باز با گذر زمان از فراق به تقریب رسیده ایم اما هیچگاه آن چیزی که بین ما ریخت جای اول نشده؛امروز هم این ریزش دردوستی؛البته هیچگاه خوبی های ایشان را فراموش نمی کنم وحق شناس هستم-درخصوص رفتار وحرف های بی حساب وکتاب مسعود هم بسیار ناراحت شدم که به احسان گفتم این را هم مشمول ریزش قلمدادکند؛من به وعده وحرف آدم ها ومسوولیت اخلاقی آنها احترام وبها میدهم ونباید که بی دلیل عدول کنند وبه سخره بگیرند-مدتی است از یکی ازدوستانم خبری نداشتم ویادم آمدقرار بود که عمل کند؛جویای احوالش شدم وشرمنده شدم.