جمعه پر از دود و غبار و سرما

به نام خدا
دیشب قدری دنبال کارهایم بودم ومیهمان هم دررستورانی که اتفاقا" حسن آقا همشهری مان را که دررستوران دیگری کارمیکرد واز او خبر نداشتم را آنجا دیدم وکلی خوشحال شدیم وشماره اش را هم گرفتم تا دیگر گُمش نکنم؛جوان ساعی وکوشایی به نظرم می آید-از اعمال تخفیف های ایران کارتی هم استفاده کردم؛مشوق های خوبی است-حسن اطلاع داد شاکی پرونده آن جوانی که محکوم به سلب حیات شده با تلاش رضایت محضری خودش را اعلام کرده ومتن آن را هم برایم فرستادند امیدوارم قدم مهمی برای پذیرش توبه او حاصل شود وفرصت دیگری برای زندگی بوی  اعطاء کنند؛ظاهرا همه راه های منتهی به اعاده دادرسی ورسیدگی فوق العاده تا کنون به نتیجه نرسیده-بخشی از اینترنت های موبایل های کشور درحال وصل مجدد بود امروز؛دوباره اعتیاد به اینترنت آغاز میشود وروزی از نو-نورالدین که بستری در بیمارستان بود؛با آرمان رفتیم عیادتش وخوشحال شد؛برایش سلامت وسعادت آرزو میکنم.