پنجشنبه و جمعه ایی اسفند ماهی

به نام خدا
مدتی بود تمایل داشتم سری به آقای روستا بزنم ودیروز عصر این فرصت حاصل وبا بچه ها هم دیدن اوخانواده اش رفتیم؛خوش گذشت وسالیانی هم بود که آن منطقه را ندیده بودم وامیدهم که درآن حوالی درس میخواند دانشگاهش را دیدم؛بسیار رشد کرده ومحیطی خوب شده است اما مدرنیته دردل سنت رسوخ کرده است؛مثل بسیاری ازمناطق اینگونه؛امروزهم اطلاع داد مشغول به کاری شده است که از پشتکار وهمت او واهتمام به خانواده اش خوشحال شدم وبرایش آرزوی توفیق بیشترمیکنم-سوگند پیام داد خوشبختانه گوشی موبایل خریده ودیگردر تایپ کردن اشتباه نمی کند؛درخوشحالی اش شریکم-با آرمان وامین پاساژگردی کردیم ودرفروشگاهی هم دوکتاب خاطرات خریدم که باید بخوانم؛باز تعدادی از کتابهایی که درصف خواندن قرارگرفته اند زیادشده است وباید همت بیشتری کنم برای مطالعه؛مدتهاست -بلکه سالها-ساعتی را دوست دارم بخرم وممکن نمی شود دیشب قیمت آن را پرسیدم ودرتوانم نبود؛آرمان پیشنهادی داد که متعجبم کرد وجالب هم؛اینکه ساعتی که استفاده نمی کنم را بفروشم وآن را بخرم؛قیمت سوال کردیم از قیمت آن با دست دوم بودن گران تربود؛قرارشد تامل بیشترومشورتی کنم؛پیشنهاد خوبی بود-خانم برای امتحان دکترا شرکت کرد وامیدوارم که موفق شود-دوستی اطلاع داد که گوشی موبایلش را درمراسم ترحیم عمویش سرقت کرده اند وفوری کارهایی گفتم وازایشان خواستم درسایت همیاب هم آن را ثبت ورهگیری را به من اطلاع مجدد دهند وامروزهم پیشنهادی دادم که بجای خرید گوشی نو-به دلایل متعدد-ازگوشی تقریبا" نو وآن مدلی که عرض میکنم استفاده کنند که ظاهرا" دنیای من با دنیای ایشان فرق میکند وفوریت امری را مثل همیشه-ازنظرمن البته-درک نمی کنند؛بیشتر به درد دل توجه دارند تا حل مشکل؛اینهم جالب بود برایم-درخصوص ملکی ازپدرم مشورتی حقوقی کردم وفکری به ذهنم رسید که به وکیل ایشان منعکس کردم وقرارشد مشورت وپیگیری کنند.- فیلم آشغال های دوست داشتنی را دیدم که پس ازسالها از توقیف درآمده؛سنگین وپراز استعاره ولی جالب بود-شنیدم علی آقای مالی برادر همسایه ی ما دربستر بیماری بوده وفوت کرده است؛متاثرشدم؛خداوند ان شاالله غریق رحمتش کند وبه بازماندگانش صبر واجرعنایت فرماید‌.