امروز نوشت

ساخت وبلاگ


به نام خدا
یکی از دوستان سوالی در خصوص مستندات قانونی چند نرخی داشت ظاهرا برای یک مقاله- همسرم از احتمال اینکه آرمان نسبت توجه بیشتر به آمین حساس باشد گفت که بعید میدانم اینگونه باشد وبسیار هم به او علاقمند وتوجه دارد در عین حال پیام به آرمان دادم که بداند چقدر برای من عزیز است- یکی از دوستان که مدتی پیش پس از توهین های بسیار پیامکی ؛ معذرت خواهی کرده بود ولی دیگر من پاسخی نداده بودم و چند بار دیگر هم ؛ مجددا پیام داد واز ایجاد مشکل برای دوستش که در یک پرونده مشترکاً متهم اند گفت وتصور میکند به همین سادگی حل میشود؛ علیرغم پیام های متعددش پاسخ ندادم- سمیرا همسایه مان از عدم صدور شناسنامه اش گفت که گفتم چون سوابق باید به روز رسانی شود حتما کمی طول میکشد؛ صبور باشد- مصطفی پل اینجا بود برای مسابقات ورزشی ودر استاتوس های واتس آپ او دیدم نوشتم برایش مشتاق دیدار هستم؛ سالهاست او را ندیده ام- ابوذر پیگیری بیمه اش نشد از مرجعی که من به او گفته بودم ودیگر چه بگویم؟- از محمد جعفر برای شهرام سوال کردم که چه کرده؟ هنوز به نتیجه نرسیده بود- جعفرزاده از ارجاع شکایتش گفت که به مدیرکل نظارت بانک رفته وجالب است معاون نظارت بانک مرکزی هم عوض شد امروز وامیدوارم موجب تحول در نظارت ورسیدگی به شکایات باشد- از موسوی وکیل محترم برای کمکی که به صندوق آنها شده یا نشده سوال کردم که گفت درگیر مراسمات برادر محترم بوده ودنبال کرد وامیدوارم نتیجه بخش باشد- از اژدری وفیلی برای اینکه قرارداد با ایران کارت ویا بامن بسته اند سوال کردم و اقدامی نکرده بودند؛ که برای جذب مشتری مهم است؛ بنا شد پیگیری کنند- جعفر همسایه مان گفت دوشنبه باید پیگیری نامه اش از استانداری را کند- خجسته فر هم گفت درگیر اجاره خانه و...بوده موضوع خانواده وسندهایشان را که این همه دنبال میکرد پیگیری نکرده- نوک قلم گوشی ام را بالاخره با تماس های متعدد پیدا کردم؛ میرصادقی بسیار درگیر بود ونشد برایش بفرستم درست کند تا بعدا- آرش پیگیری پرونده شکایت شان را کرد که من دیگر واقعا سردر نیاوردم وباید با وکیل شان هماهنگ کنند- امانی برایش ابلاغ آمده بود که وقت رسیدگی تعیین شده در شورای حل اختلاف ودر این مورد مشورت کرد- حسین هم برای نحوه تبدیل اسناد دفترچه ای به تک برگ سوال کرد که از قریشی سوال کردم برایش- خانم مالی تماس وبرای اینکه خانه شان بروم دعوت مجدد کرد؛ حال وحوصله نداشتم بخصوص با اظهار نظرهای او در زندگی و...- وام دیگری را که خواهرم گرفته بود وبه من داده بود را تسویه کردم واز او متشکرم- حاذقی هم از عدم همکاری اجرای احکام گفت با دکتر لطفی که بنا شد فردا دنبال کند- سهام هم از عمان و قیمت ها وامکانات آنجا گفت؛ جالب بود- محسن از ادغام دو شرکت زیر مجموعه ودیگری گفت؛ برایش موفقیت بیشتر آرزو دارم وگفت برای علی هم در فکر پیگیری است که شغلی پیدا کند تشکر کردم- شب شهرام آمد وهمسرش سر زدند وخوب بود خوشبختانه؛ در مورد سامه وخانواده هم صحبت شد وامیدوارم مشکل خاصی نباشد- خواهرم دنبال گردو بود که دفعه قبل نخریده بود ودر ذهنم مانده بود که رفتیم از قنادی گرفتم وآخر شب تحویل هواپیمایی دادم که اول صبح پرواز است برود بگیرد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 22:51