به نام خدا
در شب تولد مودب؛ فرشته وعباس جداگانه تولدهایشان را تبریک گفتم وآرزوی برکات وسلامتی و موفقیت برایشان دارم- با آمین سری به ملکوتی زدیم وبعدهم در مسیر با عشق وعلاقه به مترو دو سه ایستگاه مانده به مقصد پیاده شان کردم رفت مترو و پله برقی سواری خیلی خوشحال بود وذوق زده وبعد سری به احمدی و جعفری هم زدیم ومقداری خرید کردم و جعفری هم با آمین سرگرم بود وبرایش حلوای عمانی هدیه برد؛ خیلی او هم خوشحال شد؛ مغازه خالی میرصادقی را هم دیدم که فروخته و برایش فیلمی گرفتم وفرستادم خیلی خرسند شد- امتیازات همراه اول را هم برای خانواده که قبض ها را سرموقع پرداخت میکنند گرفتم وساعتی طول کشید- خسرو از آزادشدن تلفن خودش گفت اما بازهم درپی اوهام وجلسات متعدد برای فردا بود- عمران گفت گرمسار رفته وباد وباران است ولباس مناسب هم نپوشیده وبرای سردفتری دختر کارگرشان مشورت کرد- یکی از دوستان تماس ومشورت برای گم شدن شخصی داشت- حسین تماس واز بیماری اش و سرفه هایش گفت؛ گفتم باید درمان را جدی بگیرد وکامل هم که متاسفانه توجه نمی کند واحساسی وبدون تدبیر عمل میکند- شهرام در ادامه صحبت های حضوری دیشب تماس گرفت وگفتم نگران نباش حواسم هست به بچه- صبری هم تماس واز بیکاری گلایه داشت- حسن هم نگران دادگاه فردا بود که برای بررسی تخفیف مجازات او تشکیل میشود- دو قسط طوبی وسوسی را پیشاپیش فرستادم که بعدا کلا تسویه کنم- خانم شهیری مدارک پزشکی فرستاد که برایش با دکتر مشورت کنم- سعید دوستم برای موضوعاتی درخواستی داشت که الان در توانم نبود خودم ناراحت شدم- ذبیح هم از گوشت های تازه گفت که گفتم چند روز صبر کند - ساکی از برگزیده شدن بعنوان معاون دادستان انتظامی کانون وکلا گفت؛ آرزوی موفقیت برایش دارم- شاهین زاد هم همکارش را برای تورهای گردشکری داخلی وخارجی معرفی کرد یک تور یک روزه کاشان دارد که کاش وقت وحال وحوصله داشتم بروم- مازیار از حل مشکلی که دنبال میکرد گفت خوشحال شدم که نتیجه بخش بوده.
برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 5