روز امید

ساخت وبلاگ


به نام خدا
قیمت گوشت ها را از دوستم که در شهرستان است پرسیدم واز دوستم که در تهران و هردو گران شده؛ عجیب است- طوبی گفت شیراز است ودر حال رفتن به شهر خودشان است- نیرومندی برای پرونده اش تماس گرفت و برایش چک کردم- مهدی زمانی برای استاتوس های بنیادی گفت- آمین برای امید کادو آورد که خودش نبود وآخر شب او را دیدم؛ با آمین سرگرم بودیم وآخرین شماره را شانسی گرفته بود و با عمه اش صحبت کرد؛ جالب بود- صاحب خانه برای تمدید قرارداد تماس وبالاخره با مساعدت ایشان توافق نهایی کردیم وامیدوارم شامل برکات باشد- خانم شهیری مدارک پرونده اش را فرستاد قرار شد پیگیری کنم- حسین برای اپل آیدی گوشی اش نزد مغازه رفته بود تماس ومشورت کرد؛ جالب است تازه متوجه شدم خطی که اخیرا خریده قبلا متعلق به یکی از دوستان دیگر بوده که دنیا چقدر کوچک است وتلفنی به او هم زنگ زدم گفتم جالب بود- صبری تماس واحوال پرسی کرد وسوال داشت طبق معمول- تولد شراره یادم نبود که ۱۲ مرداد بوده وعجیب است با اینکه یادداشت کرده بودم اما یادم رفته بود پیام بدهم که با تاخیر پیام دادم -طوسی برای تسویه نهایی کامل بدهی های معوقش گفت ومشورت کرد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 13:35