اولین روز خرداد1401

ساخت وبلاگ


به نام خدا
تماس با دکتر میعاد گرفتم برای تولد پسرش وپیگیری نوبت برای معاینه مادرش توسط همسرش که قرار شد فردا برود-عمران اطلاع داد که مایل است کتابخانه قدیمی وارزشمند خودش را بفروشد؛ متاثر شدم؛ بسیار به آن علاقمند است وحیف است واقعاً وباید فکر دیگری کند-خوشبختانه یکی از منسوبینم با مالکِ خانه صحبت کرد وبه توافق رسیدند وگرچه عادلانه نبود اما چاره ای نیست وخوشحالم که این مشکل فعلاً برای امسال حل شد-با دکتر سیاوش در مورد کارش مشورت کردم وپیگیری که امیدوارم که نتیجه بخش باشد- عصر از ترور وشهادت یکی از پاسداران که در رسانه ها مدافع حرم نام برده شده مطلع شدم ومتاثر شدم؛ ترور در هرحال محکوم وانسانی نیست برای هرکس که باشد وکاش این را در همه ی جامعه ها ی انسانی نهادینه کنیم- امروز همچنین از ممنوعیت ویا محدودیت ورود گوشی آیفون به کشور  مطلع شدم در رسانه ها که موجب افزایش بی رویه قیمت این گوشی شد وعجیب بود وتکذیب های مکرر هم چاره ساز نبوده فعلاً- سام تماس واحوال پرسی کرد وپیگیری مزاحمت تلفنی بود-هادی در خصوص کلاهبرداری دونفر از او گفت که توصیه کردم به حفاظت اطلاعات قوه منعکس کند-احوال پرس احمد شدم که آرایشگاه بود پیش دایی ابوالفضل وبه اوهم گفتم که برود سری بزند وسر زد وبرای چای وزعفران هم گفتم که قرار شد بفرستد-احوال پرس خسرو شدم و سرگرم کارهایش بود طبق معمول-تولد شهره ومحمد شرفی را جداگانه تبریک گفتم وبرایشان سلامتی آرزو دارم-ابول احوال پرسی کرد وبسیار افسرده بود؛برایش سلامتی وشادی آرزو دارم-احوال پرس فولادی شدم واز کارها وانتقالی هایش گفت ودغدغه هایش؛ مرد شریفی بود -شهیدی برای پرونده واستعلام اداره ثبت پرسید ونزد مسوول مربوطه رفت که بهرحال پاسخ صرفاَ به مقام قضایی میسور است و نشد که نتیجه بدهند وگفتم برود مراجعه کند وبگوید به مقام قضایی مکاتبه کنند-فریبا مدارک برادرش را فرستاد وبارها به من زنگ‌زد که گفتم باید به رییس سازمان بازنشستگی کشوری بنویسند-رضا در مورد کارهایش وسیم کارت تهران گفت-همسرم با استفاده از ایران کارت خرید هایی کرد؛ با گرانی های این روزها این هم امتیاز خوبی است-فتحی از ارجاع پرونده خودش به بازپرسی گفت وبرگه سفید امضا به شرکت داده بود وناراحت شدم از بی توجهی او-یکی از عزیزان هم از پذیرش واخواهی برای سیم کارت گفت وچون ایادی آخر است مهم نیست -پیگیر عادله شدم برای نامه اش  وقرار شد که پیگیری کند-بابک جنتیان در مورد یک زمین خودش در شمال گفت ومشورت کرد-خاله در خصوص تولد نوه اش گفت ویادآوری کرد وتصور نمیکردکه یادم بوده است؛ تشکر کردم-آمانوئل احوال پرسی کرد؛ تشکر کردم-سهیلا هم احوال پرسی کرد .

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 171 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 15:06