دومین روز خرداد

ساخت وبلاگ


به نام خدا
هروقت دوم خرداد میشود ناخودآگاه به آن جمعه ای یادم می آید که در حیاطِ  توحید به سید محمد خاتمی وآن هم با قید جناب سید الاعلام وحجت الاسلام آقای محمد خاتمی رای دادم وداستانی بود واقعاً؛ از آن جمع در سالن ۴ آن؛ با پیروز همچنان در ارتباطم وبقیه را یادم نیست وخبر دقیقی ندارم؛داستانی بود واقعاً-تولد حسین را پیام فرستادم وتبریک گفتم خیلی خوشحال شد وکادوی تولد هم برایش شارژ اینترنت فرستادم؛ خوشحال شد-عصر سری به مولایی زدم وگِلس گوشی هم خراب شده بود؛ با قیمتی مناسب آورده بود گرفتم؛ تشکر کردم-به آقای احمدی هم سری زدم و مقداری البسه برای کادویی وبچه ها خریدم؛همسرم هم رفته بود با امتیازات ایران کارتی مقداری خرید کردبرای خانه-آمین برای عکس گرفتن به عکاسی رفته بود وقبلاً توصیه کرده بودم هرجا اولین بار میرود آنجا؛ عکسش را بگیرند ولی توجه نکرده بودند وکمی ناراحت شدم-امین برای کارت کشیدن به مطب میعاد رفته بود که او هم فعالیتی کرده باشد وتبلیغی؛ وبرای جوش روی کتف خودش هم مشورت کرد وتشخیص او این بوده که باید عمل کند واحتمالاً هفته آینده میرود انجام دهد-چای را که احمد فرستاده بود رسید وفَله ای است وبوی خاصی داشت باید مصرف کنیم وبعد ببینم چطور است؟-خواهرم از پیگیری هایش برای سند گفت و کارهای محضری اش ویکی از عزیزان هم برای پیام مزرعه گفت که اگر میسر است تخفیف داده شود که گفتم توافقی شده تمام وبیش از این دخالتی نمیکنم-حسین تماس واز کلاهی که بر سرش رفته برای خرید زمینی که بارها وبارها به او گفته بودم معامله نکند گفت؛ متاثر شدم وبالاخره چه میتوانم بکنم با این تصمیمات عجولانه اش؟-شاکر حدودِ ظهر اطلاع داد دقایقی پیش ساختمان متروپل در آبادان ریزش کرده ومتوجه نمیشدم ابعاد آن را؛ عکس هایش را برایم بعداً فرستاد که ابعاد بسیار وحشتناکی داشت وحواشی بسیار هم تا شب که خبر اول شده ؛ امیدوارم درگذشتگان را خدای بزرگ رحمت کند وبه مجروحان شفای عاجل عنایت کند وان شاالله  کسانی که زیر آوارند؛ به سلامت رها شوند-ظهر آتش سوزی رستوران ریف که اخیرا رفته بودم را در اهواز مطلع شدم و اندکی بعد پارک بازی در اهواز را وهمزمان گردوخاک عظیم را درخوزستان؛ جمع سختی ها به این مردم در آن سامان متصل شده است وخدا رحم کند ان شاالله-ایمان از تماس با بهروز گفت برای کارت بانکی اعتباری که قرارشده کمک کند؛ بسیار از او متشکرم-شرفی تماس و سوالی در خصوص نحوه اعتراض به لیست بدهکاران بانکی داشت که گفتم به اداره اطلاعات بانکی بانک مرکزی بنویسد واطلاع هم داد محمد که تولدش بوده؛سر بازی رفته و الان دوره آموزشی است؛برایش سلامت آرزو دارم-با آرمان سری به ابوذر زدیم برای اصلاح-دکتر سیاوش در خصوص مشکل یکی از دوستانش مشورت کرد که بنظرم آمد آن شخص اطلاعات کامل ودقیقی به ایشان نداده ومع الوصف توصیه کردم به مراجع قضایی مراجعه کند-برای پیگیری پرونده های میرصادقی به یکی از عزیزان توصیه کرده بودم حتی اگر رد شود اقدام بعدی را انجام دهد ومجدداً هم همین را توصیه کردم وتاکید-رحمتی اطلاع داد که دختر ودامادش به کاشان رفته وماشین ثبت نامی را تحویل گرفته اند؛ مبارک است ان شاالله-دکتر حسین از کارهای پزشکی و آتش سوزی رستورانی که رفته بودیم گفت-حاذقی از عدم پیگیری حسین گفت وبرای فروش ونحوه بازاریابی مشورت کرد-حسن از تشکیل پرونده جدیدی وارجاع به شعبه دیگری گفت-فاطی دختر عمویم برای یافتن شغلی برای میلاد پسر منصور گفت وگفتم پیشنهادات دیگری هم شده که واقعاً آشنایی در این ارتباط آنهم خوزستان ندارم-زیبایی از روند پرونده اش وامتحانات وپایان نامه گفت وهمچنین درمانش-عمران اطلاع داد برایش ابلاغ کتبی شرکت در دادگاه کانون وکلا آمده  که گفتم حتماً شرکت کند-عادله نامه اش را به استانداری پست کرد وبه اشرفی هم تلفنی گفتم درصورت امکان اگر مسیرش آنجا افتاد پیگیری کند-عشرت فیلمی از برگزاری فاتحه مهدی در سوئد فرستاد که امین برگزار کرده؛ روحش شاد-شب موقع خروج از پارکینگ یک مجتمع با بی احتیاطی کمی با ماشین به دیوار زدم ورفتم پیش استاد محسن و ترمیم کرد-آخر شب چند ساعتی قانون مجازات اسلامی ویرایش جدید را خواندم ومرور شد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 162 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 15:06