بیست ویکمین روز آذر

ساخت وبلاگ

به نام خدا
صبح پدرم را برای امورات خودش همراهی کردم وباکمک دیگر عزیزان وصبوری اش پس از چند ساعت متوالی کارهایش درحالت اجرایی قرارگرفت؛ازمسوولین محترم ذیربط هم که با سعه ی صدرکمک کردند متشکرم؛عصرنیز ایشان را برای انجام کارهای کارت ملی هوشمندشان بردم وکارهایش انجام شد؛خرسندشدم وبعدازآن نیز بعداز مدتهای مدید اورا به مسجد محل بردم ودوستانش نیز از دیدنشان خرسند شدند؛از آرامش ودعای خیرشان حس خوبی دارم وخانواده ام می گویند کارها وپیگیری های امروز باید درتقویم رسمی درج گردد که آقا این همه وقت وزمان وصبوری برای کارهایش کرد؛قرارشد دوستی که باایشان آشناشده ایم کارهای جاری وی را پیگیری مقدماتی کند؛اینها اموری بود که درتوان من بودووظیفه ام وخدای بزرگ نیز کمک کرده اندوان شاالله تفضلات الهی ادامه نیز خواهدداشت-برای مشورت امین را نزد یکی از اطبای قدیمی فرستادم ودیروز به یکی ازدوستان گفتم که این بنده خدا را اگرچه سالهاست ندیده ام اما تصورم نیست که بخواهد بادید ویژه ای رفتارکند ومصادیقی هم ازآن به اوگفتم وایشان زیربارنرفت وامروز به امین تعمدا" گفتم بامادرش برود وآنچه خروجی مشورت باپزشک بود وامین اجمالا" منتقل کرد تایید برداشت من بود وای کاش این پزشک حاذق وعزیز اینگونه عمل نمی کرد تا آن شخصیت تکامل یافته ی صبور وجامع درنظرم همچنان تکامل یافته باقی می ماند؛به امین توصیه کردم ازطریق پزشک دیگری اقدام کند بهتراست-فردا سالروز درگذشت مادربزرگواری است که یادش راگرامی میدارم وبه روانش درود می فرستم.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 249 تاريخ : شنبه 1 دی 1397 ساعت: 17:53