یکشنبه ی آبان ماهی

ساخت وبلاگ

به نام خدا
رفتم دادسرا پیگیر قضیه شدم؛با قاضی محترم هم صحبت کردم وامیدوارم بزودی تکلیف روشن شود؛از رفتارانسانی واستماع صحبت هایم متشکرم-برای اولین بار موزه عبرت رفتم؛ فضای سنگین آنجا وآنچه را که دیدم بشدت مرا متاثر ومنقلب کرد-برای پیگیری قضیه پدرم نیز به سازمان مربوطه مراجعه کردم وقرار شد پیگیری بیشتری کنم تا ببینم چه میشود؟- یکی ازدوستان راهم دیدم وقدری درد دل کردیم واز راهی که برای کارخودش رفته بود وتازه فهمیده بود که اشتباه بوده؛ متاثربود گفتم دیگررفته ای وباید ببینی نتیجه چه میشود؟- با وحیددیدن شهرام دربیمارستان رفتیم؛ از آب رفتن جسمانی این پسرجوان دوست داشتنی ناراحت شدم اما روحیه ی عالی اش ستودنی بود؛بعد پای صحبت های وحید درکافه ای نشستم واز خودش گفت وکارهایی که می کند وامیدوارم به نتیجه مطلوب برسد- یکی از منسوبینم ازمن سخت ناراحت وگله داشت وحق هم دارد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 18:18