تاملی در سلامتی

به نام خدا
دیشب خوابهایی پرت وپلا می دیدم وظهر به شوخی به بچه ها می گفتم رمز گوشی هایتان را بدهید شاید خدا ناکرده اتفاقی افتاد دسترسی به اطلاعات گوشی هایتان داشته باشیم وآنها می خندیده ونمی دادند؛ امین در باران موتور را برده و اندکی بعد برگشت وآمد مرا بوسید گفت ازدست من ناراحت بودی؟گفتم نه چطور؟و دیدم با موتور تصادف کرده واسترس داشت گفتم فدای سرت ؛ظاهر امر لیز خورده ونوع موتور وحفاظ آن باعث آسیب بیشتر به او خدارا شکرنشده؛رفتیم بیمارستان فعلا دستش را آتل گرفت تا باmriمجددا" معاینه گردد، از محضر خدای تبارک وتعالی برای حفاظت ازاو متشکرم-سَر شب هم خانم دوستم سعید تماس گرفت وگفت اونیز تصادف کرده واز ناحیه ی بینی وصورت آسیب دیده؛ متاثرشدم؛ شفای عاجل برای این دوست قدیمی نیز آرزو میکنم- دوستانی هم از صبح زحمت کشیده وحال امین را پرسیدند؛از توجهشان متشکرم- اندیشه پویا شماره۵۴را میخوانم؛ مطالب قابل وبلاگ تاملی کلمه داشت.- قایم مقام هم اطلاع داد که با وثیقه رها شده؛ خوشحال شدم.