چه بی قرار و سنگین بار…

ساخت وبلاگ


به نام خدا
تولد احمد را تبریک گفتم ویکی از دوستان دیگر را هم؛ جداگانه؛ خوشحال شدند واز خوشحالی شان خرسندم- پرونده دادخواست مادرم برای خلع در روند اقدامات قضایی است وخوشحالم در مدار روند رسیدگی است و پرونده شکایت کیفری پدرم نیز برای تصرف عدوانی که مواجه با قرار منع تعقیب شده بود مدتی است توسط دادگاه تجدید نظر بعلت تحقیقات ناقص نقض شده و من در جریان نبودم وبه وکلا و خواهرم اطلاع دادم هرچند اکنون عملا ذی نفع محسوب نمیشوند ومادرم ذی نفع ومالک است باید دید نتیجه چه خواهد شد؟- سعید وخانواده اش را دیدم و میهمان من هم بودند نهار در رستوران؛ احساس کردم مشکلاتی دارند که بهرحال نمی خواهد بیان کند وبعد همسرش پیام داد که کلا مشکلاتی هست ولی جزییات را نگفت وخودش هم جداگانه همین را گفت واز بیماری هم؛ امیدوارم حل شود ولی در کل متوجه نشدم بالاخره چیست؟- مادر حسن اطلاع داد که پاسخ پزشکی قانونی آمده و منفی است ومتوجه نشدم بالاخره منفی به چه معنی؟وبا شکوه هم مشورت کردم گفت باید دید جزییات آن نظر چیست؟ وشکوه هم برای احتساب سابقه برایش به اجرای احکام لایحه نوشت که امیدوارم حل شود- محسن بالاخره سیم کارت را معامله کرد و امید هم رفت و بنام خریدار زد؛ خیر است ان شاالله- احمد گفت از امروز مشغول به کار در سمت جدید است که ان شاالله موفق باشد- خسرو اطلاع داد که شورای حل اختلاف رفته و شاکی را هم دیده که گفته پول اشتباهی به حساب او آمده است ومن هم مطلع نشدم داستان چیست؟- شهره هم در مورد دوستانش دیشب مشورت کرد که قرار شد با سهام مشورت کنند اگر بتوانند کمک کنند- ملکوتی احوال پرسی کرد وتشکر کردم- شرفی تماس و از کارهای خودش و انجمن گفت- سینا از پیگیری های نامه هایش گفت- بنا زاده گفت نامه لایحه را پس از مدتها به اجرای احکام فرستاده وامیدوارم که حل شود مشکل او با وجود بیماری های متعددش- بهمنی در مورد نحوه ثبت نام در ثنا خارج از کشور سوال کرد- حسن گفت دوستش بالاخره وکیل گرفته تا نیابت محکومیت را در شهر خودش طی کند وامیدوارم حل شود.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 21:29