شب بیست و‌سوم‌ خونین و روز پر تاثر

ساخت وبلاگ


به نام خدا
دقایقی پیش در فضای مجازی از خبر قتل آقای داریوش مهرجویی وهمسرشان مطلع شدم وبسیار متاثر شدم؛ بقدری حالم گرفته شد بخصوص وقتی که یادداشت همسرشان را در فضای مجازی خواندم که چند روز پیش تهدید شده بودند وامیدوارم همین موجب سرنخ بزرگی برای کشف قاتل یا قاتلین شود که تلفنی با عمران هم صحبت کردم واو هم بسیار متاثر شد؛ حیف واقعاً وافسوس- امروز با توجه به بیماری خاله آمین مسئولیت او با من بود والبته چندان اذیتم نکرد و بعد هم غروب اورا به یک مرکز خرید بردم تا ساعتم را درست کنم وتا آخر شب با بچه ها سرگرم بود بخصوص با امین که از امشب اسمش را یاد گرفته ومرتب او را صدا میکرد- آرمان هم برای معاینه دندان ها رفته و ابزار جدیدی هم اضافه کرده بود دندان پزشک- مقداری روغن موتور برای ماشین ها سفارش دادم با کمک امین که داشته باشیم وبا این دست فرمان اقتصادی گران تر نشود- سعید شمعونی متعاقب نظرهای رویا که برایش فرستادم زنگ زد و در مورد بیماری همسرش گفت واین هفته تهران میروند برای ادامه درمان وبنا شد مشورت های بیشتری کنم و پرس وجو؛ این خبر وبیماری هم متاثرم کرده بود- یکی از بستگانم به کمک بی منت وبرادری ام که کرده بودم واکنش خوبی نداشت وگفت نیاز ندارم و اعاده کرد؛ از بزرگی وروح بزرگش خوشحالم اما از رفتارش بسیار متاثر شدم- قرار بود سعید هم نزد دکتر نادری برود که برایش وقت گرفته بودم؛ متاسفانه همسرش اطلاع داد دیر رسیده اند اما قیمت های احتمالی آنژیو گرافی را سوال کرده وحتی نزد دکتر برای معاینه هم نرفته ! ولزومی هم طبق معمول ندیده با من مشورتی کند؛ از این رفتار هم متاثر شدم وکاری که با خودش میکند؛ برای بیمه اش هم با یکی از بستگان ودوستان صحبت کردم که در صورت امکان راهی برای کمک به او یافت شود- حسین در مورد نحوه برخورد با معامله ای که کرده وسرش کلاه رفته مشورت کرد طبق معمول ودرگیر آن است- خواهرم از اینکه مستاجر میخواهد سال دیگری هم بماند گفت؛ خودش گفته بود میرود واو هم قبول کرده بود پولش را بدهد برود اما حالا گویا دیده خانه مناسبی یافت نشده- عمران هم از صبح درگیر تحقیقات محلی و نامه گرفتن از دادگاه بوده به کلانتری که بنا شد فردا به کلانتری برای کارها مراجعه کند ودر خواست گذرنامه هم کرده بود که رسیده بود؛ خوشحال شد- واعظ تماس واز اینکه مراسم ختم برادر تقدیسیان چندان مسئولان سابق یا فعلی هم نبودند گفت ومتاثر شده بود- سوسی از قطع سیم کارتش گفت که گفتم با پشتیبانی تماس بگیرد- فاطی احوال پرس مادرم شد که تشکر کردم از لطف او- برای مادر حسن که گفت درد در قفسه سینه دارد و قلب از دکتر وقت گرفتم فردا برود- دختر فیروزه همسایه خیلی قدیمی مان برای نگارش نامه اش که فرصت آن گذشته سوال کرد؛آن موقع حرف مرا گوش نکرد؛ الان چه کاری میتوانم بکنم؟- شاهینِ یاسی هم برای مهاجرت ویا اشتغال به کار در کشورهای عربی آگهی های فضای مجازی را فرستاده بود که گفتم تامل واحتیاط کند؛ غالب اینها کلاهبرداری است- حال شهرام را پرسیدم که شکر خدا گفت بهتر است- دکتر جزایری ضمن تشکر از ارسال خاطرات هاشمی از اعتماد هاشمی به خودشان از ابتدای انقلاب گفت؛ خدا قوت گفتم- قریشی نظرات وملاحضاتی در مورد فروش خانه پدرم گفت که تشکر کردم- وحیده موضوع پسرش را گفت که هنوز راهی برای استخدام او پیدا نشده- ایران احوال پرسی واز حال وروز اقتصادی جدید شرکت شان گفت- رضا هم از احتمال خصومت شخصی یکی از همکارانش برای گزینش گفت واینکه دفتر هسته مرکزی گزینش جواب قانع کننده نمی دهند؛ گفتم حضوری مراجعه کند واگر نه به هیات عالی گزینش کشور تظلم خواهی کند- کتاب نوشته آقای افشاری را خریدم که بخوانم؛ کوتاه وجالب است که اجمالی دیدم- منصوری گفت هنوز حساب باز نشده وگفتم اگر فردا پاسخ ندادند به بازرسی کل منعکس کند وامیدوارم که دنبال شود- پس از مشورت با شاهین به نواسیری گفتم عملا کاری از من بر نمی آید برای کاری که خواسته بود وعرف هم نیست وتخصصی هم ندارم- ابوالفضل احوال پرسی کرد تشکر کردم- مجید دوست جوانم نامه اش را به فرهنگستان زبان وادب فارسی برد ولی شفاهی گفته اند نام لوتوس خارجی است! وبهرحال نامه را داده تا پاسخ بدهند کتبی- با توکلی هماهنگ کردم که فردا اگر شد سری به سام بزنم؛ نگران حال او هستم- حسین دوست جوانم هم گفت برای نمایشگاه تخصصی شان دوبی میرود؛ آرزوی موفقیت کردم برایش- خسرو هم احوال پرسی کرد وتشکر کردم- جعفر همسایه مان هم گفت حال مساعدی نداشته تا نامه اش را استانداری ببرد اما کسی قول داده که توجه کند ونامه را به شرکت ارجاع کند- امروز من حیث المجموع روز تاثر کننده ای بود برایم که اوج آن خبر شبانه جنایت بود.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 22:40