خوشحالی هایی در روز بارانی پاییز

ساخت وبلاگ


به نام خدا
یکی از بستگان فتح نیا ‌که تقاضای فرجام خواهی از دیوان عالی کرده بود وبسیار ناامید بود اطلاع داد فرجام خواهی اش در دیوان پذیرفته شده وبرای تکمیل تحقیقات مجددا به شعبه اعاده شده؛ در همین حد هم بسیار خوشحال شدم برای دقت توجه قضات دیوان- جعفر اطلاع داد از استانداری به او زنگ زده وگفته اند که نامه را بالاخره به قرار شده به شرکت ارجاع کنند؛ همین حد هم خوشحالم که رسیدگی بشود وامیدوارم راهی برای تمکین به حکم قضایی برای اعاده به کار او بشود- علیشاهی از وصول پیامک برای ارجاع پرونده به اجرای احکام گفت ونگران بود اعاده دادرسی رد شده باشد وبعد بررسی کرد که هنوز شعبه دیوان رای نداده است- ابراهیم مددجو تانزانیایی حالم را پرسید؛ تشکر کردم از لطف او وحال دوستان مشترکش را پرسیدم وخوشحالم سر زندگی شان هستند- دکتر سیاوش در مورد موضوعی تعزیراتی مشورت کرد که اطلاع بیشتری نداشتم- منصوری گفت بازهم تماس گرفته اما این بار گفته اند تا آخر وقت اداری رفع توقیف از حساب میکنند واحتمالا تا فردا حل میشود؛ ظاهرا شکایت به بازرسی فراجا تا الان موفقیت آمیز بوده-تولد دختر آزما را متوجه شدم که به اشتراک گذاشته بود تبریک گفتم؛ خوشحال شد- شمعونی از وقت گرفتن برای بیمارستان تازه تاسیس جامع سرطان وپزشک گفت وامیدوارم شفای عاجل همسرمحترمشان یابند- زیبایی هم از وقت گرفتن از طریق دکتر جزایری برای متخصص دیگری فردا گفت وامیدوارم روند درمان او به سرعت انجام شود وبا تدبیر البته- با آمین هم برای خرید شب ؛ شهروند رفتیم وامروز هم شروع کرده بابا گفتن با صدای بلند وبا شوق؛ عالمی دارد این بچه وهمه را هم سرگرم کرده- شهرام اطلاع داد که زلزله شدیدی در امیدیه حس شده وبعد متوجه شدم در حوالی مشراگه همان حوالی ورامهرمز بوده وتلفنی از اشرفی ومادرم وخواهرم هم که آنها هم حس کرده بودند احوال پرسی کردم و بعد برای دوستان وآشنایانی که در آن مناطق دارم پیامک فرستادم واحوال پرسی؛ خوشحال شدند وسید جواد هم تماس گرفت وتشکر کرد از پیام من- امروز هم سرگرم نگهداری آمین بودم با اینکه عملا توان هیچ کاری را به من نمیدهد حتی تماس وپیام هایم وباید مراقب او باشم اما شیرین است و بهانه گیر نیست وگریه ای؛ مادرش هم آمد برایم یک خودکار اعلا هدیه آورد و یادداشتی تشکر و بسیار محبت آمیز؛ حس خیلی خوبی به من داد ومتشکرم از او- یکی از دوستان هم اطلاع داد فردا برای کارهای اداری اش می آید وشب بر میگردد وبعید است فرصت شود دیداری کنیم؛ آرزوی موفقیت برایشان دارم- امروز یک خوشحالی دیگر هم داشتم که صبح محسن پیام داد ومثلا مرا سورپرایز کند که با خانمی که دختر یکی از مدیران اسبق است ازدواج کرده ؛ تبریک گفتم وگویا فقط خانواده اش در جریان بوده اند؛ برایش خوشبختی آرزو دارم وگفتم مدتهاست که با کارهایش سورپرایز نمیشوم- عمران هم که پیگیر کارهایش بود گفت تحقیقات تکمیل شده وپرونده را اعاده کردند به دادگاه رسیدگی کننده؛ امیدوارم حل مشکل وحکم شایسته صادر شود- میرصادقی هم برای کارهایش مشورت کرد وآنچه میدانستم عرض کردم- سروش هم گفت بیمار شده وبه ویروس های جدید مبتلا شده؛ آرزوی شفای عاجل دارم- احوال شهره را هم پرسیدم که شکر خدا بهتر بود- برای موضوع گوشی های آیفون هم مولایی اطلاعیه ای فرستاد که شایع شده ممکن است از ورود ویا رجیستری گوشی ۱۳ هم خودداری شود؛ عجیب است واقعا-با شکوه در مورد پرونده های شکایت امین وامید وشهره هم صحبت کردم که هنوز تجدید نظر جواب نداده وافسانه هم اطلاع داد رای طاووس عینا در دادگاه تایید شده و تعجب کردم که توجه به این همه استدلال ها نکرده کاش به حرف من گوش میداد برای مشورت ووکالت دادن به وکیل؛ امیدوارم شعب تجدید نظر با دقت بیشتری توجه وپیگیری کنند- غروب هم با هماهنگی قبلی با توکلی دیدن سام رفتم، بسیار متاثر شدم از دیدن او در آنجا وحالت هایش؛ اما حالش خوب بود مجموعاً؛ آرزوی شفای عاجل وبهبودی سریع برایش دارم؛ خودش اصرار دارد پیش از این دوره نماند آنجا ومیگفت اینجا فقط برای پول است نگهداری بیشتر؛ به مادرش گفتم من حیث المجموع- با دکتر سعید برای تست قند مشورت کردم که گفت خوب است اما بیشتر باید راه بروم که متاسفانه توجه نمی کنم.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 22:40