هفت روز از شهربورماه گذشت

ساخت وبلاگ


به نام خدا
آمین دکتر رفت و واکسن زده وبی حال بود وپایش هم درد میکرد؛ خیلی خیلی متاثرم کرد این بی حالی او؛ گویا یکی دوروز عوارض دارد -سری به قریشی زدم وخانه ای خریده و خوب بود؛ با موتور رفتم ودر مسیر طوفان ومقداری کم هم باران آمد عجیب بود؛ خوشحال شدم از دیدنشان-مولایی از نحوه پذیرش شخصی برای طرح پزشکی گفت که من اطلاعاتی نداشتم وبنا شد سوال کند دقیقا مرجع آن کجاست؟ومشکل چیست؟- سینا هم از پیگیری حق وحقوق خودشان از شرکت فولاد گفت که پاسخ دقیقی به او نداده اند وفعلا باید صبر کنند تا ببینیم چه باید کرد؟- حاذقی هم مجدانه پیگیری میکند قضیه پدرم را؛ تشکر کردم از او- جعفرزاده گفت پدرش نامه را تحویل داده وامیدوارم حل شود- تولد مادر الی را تبریک گفتم که فردا هست- شکوهمند گفت که شکر خدا شهریار بهتر شده-مسلم حضرت امیر علیه السلام بود فیلم فرستاد زیارت قبولی گفتم- تاجری نامه اش را برده بود وقرارشد فردا برود حضوری ملاقات کند وامیدوارم حل شود- امین هم مسافرت رفت؛ حسین ودامادهایش آمدند و رضا پیگیری کرد که شرکت گاز پاسخ لازم نتوانست بدهد چون سیستم هاقطع بودونامه برایش آماده کردم که اگر شد وفردا پاسخ ندادند فردا برود تحویل دهد- نیرومندی از پیگیری کارش گفت و صبری هم جداگانه از اوضاع خودش و آنجا گفت- کاووس مکرر پیگیری ساختمان خودش را میکند ومشورت ونگران است که نروند تخریب کنند- محسن گفت برادرش پس از سالها می آید؛ خیلی سال است اورا ندیده ام-نوروزی تماس و احوال پرسی کرد و از توجهش تشکر کردم و احوال پرسی هایش.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1402 ساعت: 17:31