آغاز شهریور با خبر سروش

ساخت وبلاگ


به نام خدا
دم سحر همسرم مسافرت رفت -سروش زنگ زد وگفت دیشب خواب ابراهیم گلستان را می دیده و برایش بسیار تعجب داشته و صبح با خبر لی لی گلستان مواجه شده که پدر فوت کرده وشوکه شده بود از این همزمانی- من هم- بعد علی ثبتی هم گفت در حال دیدن فیلمی از او بوده ‌که امروز مواجه با خبر فوت او شد که من به اشتراک گذاشتم- امروز هم میخواستم رستوران یا مراسمی بروم که ناهماهنگی پیش آمد وآمین هم خواب وبرنامه هایم بهم ریخت- به نوری پیام دادم برای نحوه کار پیمان ووکیل او که ناقص ونیمه عمل کرده- افسانه روند پرونده طاووس را چک کرد واداره کار پاسخ شعبه را داده وبرای دریافت وملاحظه پاسخ اداره کار سوال کرد که گفتم خود شاکی یا وکیل باید باشد- به گرایش که پیگیر کار همکارش بود وحل شده بود نوشتم که خوشحالم واو را توصیه کند که احتیاط بیشتری کند- به علی چاقه زنگ زدم جواب نداد وبه بابک وهمسرش ومحمد شمعونی نوشتم من سراز کار این در نیاوردم بالاخره چه کار داشت وچه شد؟- پیگیر کار جعفر زاده شدم که گفته بود وامیدوارم نتیجه بخش باشد- از فتح نیا هم نتیجه کارش را پرسیدم که مراجعه کرده بود اما سرشان شلوغ بوده و توجه کافی نکرده بودند- سعید با تعجب وبسیار غافلگیر کننده مواجه با دسته گلی شده بود به مناسبت روز پزشک از جانب عمو غلام و خانواده اش؛ وخوشحال شده بود خیلی؛ متعجب هم؛ من هم از او بیشتر؛ از دختر عموها هم بسیار تشکر کردم وبه دیگر اعضای خانواده هم گفتم بیشتر تعجب وخوشحال شدند- امیری بیش از یک ساعت تماس ووگریه میکرد ومستاصل از کارهایش؛ هر آنچه لازم بوده راهنمایی وکمک کرده ام اما دریغ از توجه و وکیل هم معرفی کردم که نخواست ادامه دهد؛ قاطی کرده واقعا وچه باید بکنم؟- خسرو اطلاع داد حکم دادگاه تجدید نظر آمده و ابلاغ را دیدم حبس را به جزای نقدی تبدیل کرده که اگر رضایت شاکی را نگیرد باید پرداخت کند؛ نگران حبس او بودم با بیماری ها ومشکلات او- حاذقی هم از پیگیری هایش گفت- خانم شهیری برای تاریخ دادگاهشان گفت که چند روز دیگر است- دانشجو برای ارسال لایحه برای امیر محمود برای بازپرس در خصوص اظهار نامه واصله گفت ومشورت کرد وحسین هم زنگ زد و یاد مسعود بود که تشکر کردم از او- دیراوی مشورتی داشت که راهنمایی کردم- قاسمی فرد کارش را پیگیری کرده ومتاسفانه بنحو صحیح گوش نکرده بود چه بگویم؟- وحید کلی خوشحال شد ازپیام من برای تبریک تولد- احمدی نیا از حل مشکلشان برای مرجوع نمودن اضافات گفت واز راهنمایی ام تشکر کرد-با اکراه وملاحظات بسیار به محسن برای تکریم بیشتر ارباب رجوع و پذیرایی از او یادآور شدم وخوشحال شد وگفت اصلاح میکند؛ با کارهای بزرگش به این ضرایف توجه لازم را نداشت- ابراهیم شتا تماس واحوال پرسی کرد تشکر کردم و شماره گودی را هم داد که عوض شده بود- احوال پرس الی شدم از مادرش وتولدش را هم تبریک گفتم- رحمتی گفت هفته بعد می آید واحتمالا سری هم بزند- احوال پرس نوبو شدم خوشحال شد- طوسی همچنان درگیر اعسار ومشکلات آن است واز پیگیری هایش گفت- داماد حسین هم گفت فعلا خبری نشده ومیخواهد بیاید پیگیری کند حضوری.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 23:28