روز دوم شهریور

ساخت وبلاگ


به نام خدا
عمران احوال پرسی واز کارهایش گفت وخسته است کمی از شرایط پیرامون- شکوه هم احوال پرسی ودر مورد اخذ لوایح پرونده های بچه ها برای گوشی ها که شکایت کرده اند یادآوری کردم- سری به جعفری زدم و بخشی از بدهی هایم را با ایران کارت ها دادم؛ سری به احمدی ها زدیم وخودم دوپیراهن خریدم و از همسرش هم خرید کردیم؛ آمین خیلی خسته شده بود وبی قراری میکرد وسرپا سری به میرصادقی زدیم وبرگشتیم- مادر الی مدارک پزشکی الی فرستاد ودر مورد او که از بیمارستان مرخص شده مشورت کردم با دکتر سعید وگفت نیازمند معاینات بالینی است وشرایط منطقه ای وصحیح هم گفت؛ تصویری با الی که حال نداشت هم صحبت کردم- حاج محمد طبق روال عجولانه خودش دقیقه۹۰ تماس گرفت و از هیات پنج نفره کارشناسان ایراد گرفت؛ هرچه گفتم این ایرادها باید کتبی توسط خودش ویا وکیل خودش به رییس هیات کارشناسان منعکس شود گوش نکرد وپسرش هم گفت من از این قضیه خودم را کشیده ام کنار؛ دیگر چه بگویم وقتی کسی نمیخواهد راه صحیح را گوش بدهد؟- قبض های موبایل ها طبق روال پرداخت شد- به همسر شهیری تولدش را تبریک گفتم- حیدری تماس وبرای ایمیل هایی که برای دخترش میرود مشورت کرد وبعد فرشته زنگ زد وتوضیح دادکه اطلاعات دقیقی نداشتم- حسین اطلاع داد حرکت کرده و رفته اند وبنا بود نیایش مال برویم که نشد ؛ دم صبح زنگ زدم ونزدیک مقصد بودند-حسن تصویری با ساجدی وگودی تماس گرفته بود واحوال پرسی کرد- به طوسی برای رجوع به محاکم ویا عرض حال توصیه کردم- متن عرض حال برای جعفر نوشتم که شنبه ببرد استانداری وامیدوارم حل شود- اسدالله برای فروش پول های قدیمی دوستش مشورت کرد- طوبی احوال پرسی کردم وتوصیه کردم برای ادامه درمان اینجا اقدام کند؛ در جریان نبودم از بیماری اش- صباغ از امتحان وکالت خودش فردا گفت؛ آرزوی موفقیت برایش دارم.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 23:28