سفر در نیمه شب مرداد

ساخت وبلاگ


به نام خدا
سیل و زمین لرزه در جایی که آمده که احوال الی ومادرش را پرسیدم که گفتند نزدیک آنها نبوده شکر خدا- سالروز درگذشت حسن طحان بود که دخترش استاتوس گذاشته بود؛ یاد آن همسایه قدیمی را گرامی میدارم؛ دخترش همچنین برای درمان دندان پزشکی پسرش سوال کرد که دکتری که آرمان میرود را معرفی کردم- از جعفری برای کولرهای رو میزی سوال کردم که دوتا سفارش داده بودم به آخرهفته مجددا موکول شد ونداشت موجودی- از موتور فروشی که میشناختم قیمت موتور سوال کردم که امید وامین میگفتند وفعلا در توان نبود تهیه یا تبدیل موتور فعلی- شکوه از اخطار شعبه برای هزینه حق الوکاله سیم کارت گفت که ده روز وقت تکمیل دارد- هوشیار اطلاع داد به مکان قبلی دندان پزشکی خود میرود- دامادِ دیانا هم برای استخدام ونحوه جذب در بخش خصوصی گفت- خانم مهندس تماس وبرای مشکلی که برای یکی از همکارانش پیش آمده مشورت کرد؛ متاثر شدم وراهنمایی هایی کردم- زمانی در خصوص نحوه استعلام سردفتر ودفتریار سوال کرد- آذر تماس ودر مورد دخترش گفت ومشکلاتی که با او دارند؛ متعجب ومتاثر شدم- خسرو آمد سری زد وهمچنان در همان اوهام بود؛ بنظرم آمد همه پیامک های او را که باعث این همه اوهام است پاک کنم وبسیار ناراحت شد اما تاثیر زیادی نداشت؛ تلفن خجسته فر را گرفت وبا او پس از سالها صحبت کردم؛ خوشحال شد وشدم واگرشد او را ببینم- یاوری سوالی در خصوص نحوه شکایت از دادیاران ناظر سوال کرد که گفتم اگر وصف جزایی دارد باید به دادسرای کارکنان دولت واگر غیر آن باشد به معاون بازرسی دادگستری کل استان مربوطه مراجعه کند- وکیل محترم اطلاع داد که مدارک جامانده همسر ساجدی را به برادر او تحویل داده وخود ایشان هم همین را گفت- امینی نامه شهرداری را فرستاد برای پایان کار که امیدوارم زودتر مرحله ثبت هم طی شود- از ایمان برای سر زدن به مادرم وخاله خودش تشکر کردم- یکی از دوستان هم اطلاع داد سمتی در یک دانشگاه گرفته؛ آرزوی موفقیت بیشتر برایشان دارم- یکی از دوستان هم در مورد اشخاصی مشورت کرد که من اصولا نمی شناختم- طوسی اطلاع داد بالاخره اقساط معوق راپرداخت کرده ودر فکر خسارت تاخیر تادیه بود که من اطلاعی نداشتم وباید پرونده را چک کند- امیری هم تماس گرفت و حالش کما فی السابق خوب نبود ونمیدانم باید چه کنم؟ وخودش هم فقط در حال فکر کردن است گویا - خواهرم اطلاع داد وقت دکتر متخصص تغییر یافته وبلیط هایشان را کنسل کردم وشانس آوردند که سیستمی بود وچارتر نبود وبرایشان بلیط زودتر گرفتم والبته شب تولد خواهرم هم هست که تبریک گفتم وهدیه مختصری هم فرستادم- امروز هم ساعتی به پاسخ به پیام های دوستان وعزیزانم که برای تولد امید پیام داده اند گذشت که از یکایک آنان متشکرم- جعفری نژاد هم گفت خبری از دوست مشترک نشده وخودش هم اطلاع بیشتری از پرونده اش نداشت- امروز همچنین رسماً اعلام شد زندان رجایی شهرکرج بسته شده وعکس های بندهای خالی آن را انتشار دادند؛ سرشار از خاطره هایی خواهد بود که کاش بخش هایی از آن موزه شود- دکتر سعید پس از اعلام نتیجه تست قند خون به رعایت بیشتر وپیاده روی توصیه مجدد کرد- حسین هم اطلاع داد شهربازی اش فک پلمپ شده وامیدوارم برایش مشکل بعدی پیش نیاید و احتیاط بیشتر کند- محمود پسر حاجی تماس وبا سخنان واحوال پرسی؛ خواسته ای داشت که اجابت آن در توان فعلی من نبود- عمران از پیدا شدن مشتری برای ماشین گفت و قیمت مناسبی بود که فعلا تهیه آن ممکن نیست زیرا برنامه هایم قدری بهم ریخته است- زینب همسایه قدیمی مان هم که حکم از دادگاه گرفته برای تغییر به سمیرا که مشهور شده حکم دادگاه را فرستاد وامیدوار بود ثبت احوال اعتراض نکند به حکم وقطعی شود.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 13:35