و امروز روزی دوباره

ساخت وبلاگ


به نام خدا
سری به احمدی زدم و بدهی ام را دادم وبرای بهره گیری از امتیازات ایران کارت بنا شد بعدا ماه دیگر کارت ها را ببرم وبکشم؛ همینطور بدهی ام به جعفری هم تسویه شد؛ حال وحوصله اینکه بدهی داشته باشم ویادداشت کنم تا ماه بعد یادم نرود را نداشتم وهمچنین شب عیدی هم پول نقد بیشتری داشته باشند که کاسب اند- سری هم به میرصادقی زدم و گوشی ام را درست وبه روز کرد- دادخواست برای امید و امین نوشتم برای تقدیم به دیوان عدالت اداری که فردا هماهنگ کنند وبروند از دفتر خدمات قضایی بفرستند با مدارک لازم ومستندات برای رجیستری گوشی موبایلشان که وکیل محترمی فرموده بودند هفت میلیون تومان حق الوکاله برای هرکدام می خواهند وتوصیه کردم خودشان اقدام کنند ترجیحاً- احوال پرس مادرم شدم وبچه ها که خوشحال شدم- اشفعی از پیگیری کاری که دنبال میکرد گفت وخوشبختانه حل شده؛ خوشحال شدم- امیری برای چک هایی که در سررسید کشیده و نگران آن بود که روز تعطیل است گفت؛ استرس زیادی داشت گفتم مشکلی نیست وکافی است در آن تاریخ پول در حسابش داشته باشد؛ تشکر کرد از آرامش حاصله- یاسان شنیدم که حالش خوب نیست وکسالتی دارد پیام دادم واحوال پرسی کردم؛ خوشحال شد- شاهین دوست ابوذر از رفتن من به آسایشگاه مجددا تشکر کرد و خواست آسایشگاه دیگری هم که بسیار وضع نامناسبی دارد برویم که توان دیدن آنها را ندارم- دادخواه در مورد امکان سرزدن کانون بازنشستگان به آقا گفت وبنا شد به من اطلاع دهند وعکسی از من خواست که برایش فرستادم وگفت چندان عوض نشده ای؛ ایشان یکی از خاطرات دوران نوجوانی من است که همکار پدرم بودند- حسین دوست جوانم از پیگیری هایی که فردا باید انجام دهد گفت وزمان نداشتن او- امروز خبری دال بر ارتباط وتوافق برای رفع مشکلات بین عربستان وایران همه بازارها را بهم ریخت وباعث کاهش ارزش ارز وطلا شد؛ معلوم نیست شوک مقطعی است یا نه؟نگران پس اندازها واندوخته هایی هستم که در این بازارها از بین رفته اند وصبور هم نیستند- شکایت خواهرم از پست که بسته حاوی خریدهایش گم شده در سامانه پست درج شد وامیدوارم رسیدگی وحل مشکل بشود.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 22:47