سرمای بیست و پنجم برفی

ساخت وبلاگ


به نام خدا
از آخر شب برف وباران شروع به بارش کرد وخدا را شکر امیدوارم پس از چندسال کمبود آب وخشکسالی باعث رونق و احیای آب شود؛ در کوهرنگ هم در فضای مجازی دیدم سرشار از برف وبحران در بحران ایجاد شده و شهر دارد در میان برف گم میشود و نیاز به کمک فراوان دارند وهواشناسی گفته بارش برف احتمالا تا جمعه ادامه دارد- اول صبح کمی حالم بد شد ونمیدانم از کم خوابی بود یا ساندویچ که شب نزد امانی خوردم؛ همسر آبلیمو و بعد نعناع داد که کمی بهتر شدم - امین ومادرش برای مراسم راضیه وتدفین او رفتند وان شاالله که مراقب باشند در این مسیر وبا این آب وهوا واحتمالا تا آخر هفته نیایند- تولد زیبایی را هم پیام دادم وتبریک گفتم؛ خیلی خوشحال شد- نامه وکیل شهره را پیگیری کردم که ایشان گفت پست آورده اما کسی نبوده وبرگشت خورده!!!تعجب کردم وبالاخره کپی رونوشت تهیه شد ولایحه ای همراه این مکاتبات تهیه وبه دیوان عدالت برای رسیدگی به تجدید نظر خواهی فرستادند وامیدوارم مورد رسیدگی دقیق واقع شود؛ مدارک محکمی است- برای دریافت گواهینامه بین المللی اقدام کردم ومدارک کافی بود وسریع صادرشد ودیدم حال تمدید سال به سال ندارم؛ سه ساله صادر کردند؛ مفید است برای خارج از کشور در کنار گواهینامه ایرانی- خسرو برای تهیه دفترچه بیمه رفته بود وگرفته بود؛ همان حوالی آمد؛ غیر از مشکلات چشمی اش که متاسفانه برای درمان اقدام نکرد ومشکلات مجاری ادراری؛ چند وقتی است می بینم پاهایش بشدت اذیتش میکند ودعوا هم کردم که اورا ارتوپد بفرستم؛ متاسفانه توجه نکرد و در راه بیمارستان چشم پزشکی بودم که برای چک آپ بروم ومدتی است حس میکنم خانه یا بعض اماکن نور کافی ندارد وببینم آیا مشکل از چشم من است یا واقعاً نور ناکافی است؟ عمران هم گفت برای معاینه می آیم که آمد واو هم نگران آب مروارید بود ولی خسرو از جلوی بیمارستان رفت وبسیار ناراحت شدم از رفتار خودش که فکر خودش هم نیست واوهام اورا از همه جا رهانیده است؛ چشم پزشک معاینه لازم تخصصی انجام داد و خوشبختانه هیچ عارضه ای وحتی آثاری از دیابت به چشم نیامده بود؛ چشم پزشک تربت حیدریه بود که دوران جنگ هم اهواز مطب داشت وطرح میگذرانده ومنشی دلسوز ایشان هم اهل فردوس بود که تعجب کرد من شهرشان را میشناسم و آنجا چند بار رفته بودم در آن سالهایی که آن نواحی بودم؛ خوشبختانه عمران هم عارضه جدی ای نداشت وگفت شاید شروع آب مروارید باشد که تا نیاز به عمل جراحی بسیار زمان میخواهد- ساندویچ ژوزف که این چند روز بسیاردرموردش در فضای مجازی دیدم رفتم وساندویج خریده وبرای خانه هم بردم؛ خوب وخوشمزه بودند؛ جالب است که من اصلا حتی اسمش را هم نشنیده بودم؛ البته در خیابان نیلوفر دیگر مرکز غذا شده عملا واین مغازه هم آنجا بود- نور محمدی را هم دیدم واز طرح هایش گفت وبرایش با محسن و بهروز و سیاوش صحبت کردم وامیدوارم راهی برایش باز شود؛ مرد خوب ومحترمی است- چندروزی هم بود آمین را ندیده بودم که بسیار مانوس واز کنار من به سختی میرفت وکمی هم اورا راه بردم که هنوز کمی برایش سخت است ولی دندانهایش خوب در آمده شکرخدا؛ آرمان تنها بود خانه وگرچه چیزی به من نگفت اما نگرانش شدم برای تنهایی وبرف هم شروع به بارش داشت وماشین همسرم هم امانت نزد من که در خیابان بود بیشتر نماندم و خانه آمدم والبته آرمان عزیز هم خواب بود- درراه از داروخانه برای شیر آمین زنگ زدند که دوقوطی پیدا شده و لطف کردند ورفتم اما دیدم مال تا شش ماه است؛ همین که یادمن بوده اند تشکر کردم؛ شیرهای دیگرش هنوز نرسیده که ان شاالله زودتر میرسد- با سعید برای گزارش های چشم پزشک تماس گرفتم که تعجب کردم نزد مادر وپدرم وخانواده بود؛ خوشحال شدم فکر کنم برای تعطیلات تا شنبه رفته است؛ از رفتن وسرزدن او به خانواده بخصوص مادر وپدرم خوشحال شدم- حسن گفت دادگاه رفته ودادگاه با رافت اسلامی برخورد کرده اورا بخشیده که ان شاالله این گونه است وباید منتظر رای دادگاه ماند- خواهرم تماس واحوال پرسی کرد واز چشم پزشکی پرسید و اطلاع هم دادم دکتر لطفی نامه شهرداری را داده و امیدوارم این مرحله هم به نتیجه برسد تا مراحل بعدی آن- وحیده همسایه مان چند بار دیگر هم تماس وپیگیری کارهای جذب واستخدام پسرش بود در یک شرکت نیشکر که راهنمایی کردم- حسین از پیگیری هایش ناامید شده بود توصیه کردم به معاون اول رییس جمهور نامه بنویسد وشرح موضوع دهد- احسان پیام داد قدری حال وحوصله ندارد ونشده قراری بگذارد؛ برایش آرامش بیشتر آرزو دارم- جنتیان برای احضاریه واصله برای یکی از دوستانش گفت که معنی سرقت تعزیری را میخواست بداند چیست؟ توضیح دادم-از مرتضی همسایه مان حال پدرش را پرسیدم که گفت فردا عمل می کند وشفای عاجل برایش آرزو دارم- برای آمین هم پیامک آمده که در اجرای دستور بانک مرکزی از دوم اسفند کارت بانکی او که زیر ۷ سال است غیر فعال میشود؛ چه بگویم؟ از سیاست های بانکی فعلی چندان سر در نمی آورم دیگر- همسر ساجدی از پیام های یک گروه تلگرامی گفت که اورا عضو کرده اند گفتم کلاهبرداری است وتوجه نکند- عمران هم بنظرم با کارت کشیدن های امروز که مقداری امتیاز کم داشت مجددا ایران کارت طلایی شد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 77 تاريخ : شنبه 29 بهمن 1401 ساعت: 1:05