خروج

ساخت وبلاگ


به نام خدا
صبح خواب های دعوا کردن با شخصی را می دیدم که توجه به حرفهای من ندارد؛بیدار که شدم نحوه سوال پرسیدن وبی برنامگی در پاسخ واین که ریز جزییات را هم نمی پرسد واجتهاد خودش-بدبختی با فکراین که به نظرمن عمل می کند- هست متوجه شدم خواب بی تعبیری نبوده است-مجتبی درخصوص نظرآزمایشات پدرش نظردکترسعید را خواست گفتم با او مشورت کند والبته دکتر حسین نظرش آلزایمر بود؛دکتر هم اطلاع داد دادخواستش به شعبه ای از دادگاه حقوقی ارجاع شده وان شاالله توجه ورسیدگی شود-لایحه وکیل پدرم به علت تعطیلات پستی ووضعیت فعلی زود نرسیده وممکن است به زمان مقرر نرسیم به خواهرم گفتم معطل آن نشود وبرود هزینه کارشناس را بدهد-با امین وآرمان فروشگاهی برای خرید رفتیم؛از بعد مسافت وفضای آنجا امین خوشش نیامده بود؛قدری عصبی بود؛عادت بدی هم دارد برخلاف من از بوق استفاده می کند وتامل ندارد؛درراه برای ماشینی بوق زد ومن تذکردادم مردم عصبی اند از بوق کمتراستفاده کن؛راننده آن ماشین هم عصبی جلوی ماشین ماپیچید وخدا را شکر تصادف شدیدی نشد؛امین از او عذرخواهی کرد؛من پیاده شدم وعذرخواهی کردم؛ خانم ایشان هم گریه میکرد؛حس کردم بین زن وشوهر درماشین دعوا وبحثی بوده وامین آن را با بوق تشدید کرده وآقا دیگرصبوری اش را ازدست داده؛صبرنکرده ورفتند؛بسیارمتاثرشدم-امید اطلاع داد نیاز به مشاوره ای دارد ورفت؛خیر است ان شاالله-شب در اولین دقایق پخش فیلم خروج که اولین تجربه اکران اینترنتی است درکشورما-آنهم درغیاب سینماها-آن را درسایت فیلیمو دیدم؛در بسیاری از صحنه های آن بغض کردم وگاه گریستم؛روایت ملموسی است از بی پناهی ومشکلات مردم که درغیاب ومدیریت صحیح با برداشت منفی مواجه وچاره ای جز توسل به مقامات ارشد کشورندارند،امیدوارم تجربه خوبی باشد؛ضمن آن که از دست اندرکاران این فیلم متشکرم.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 3 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:22