باران اسفند ماهی

ساخت وبلاگ


به نام خدا
امروز روز وکیل مدافع است؛بهانه ای شد تا به این مناسبت از وکلا وفعالان این عرصه که برای عدالت ودادرسی منصفانه تلاش می کنند تقدیر کنم وبازتاب خوبی داشت؛خوشحالم-دیروز یکی از دوستان در وانفسای شیوع وفراگیری این بیماری اطلاع داد که گوشت ومرغ نایاب شده؛ با چندجا تماس گرفتم وپیدا نکردم وخلاصه پیگیری هایی کردم وشب دیدم در فروشگاهی زنجیره ای به وفورهست؛بنظرم این شایعه ها ی پی درپی ودامن زدن به نگرانی عمومی باعث این امراست وعرضه وتقاضا مختل شده؛بماند این که بعضی دراین میان دکان هم بازکرده اند وانواع واقسام امور گیاهی هم تجویز وبه فروش می رسانند وبازارمکاره ای شده-در باران این رحمت الهی که من سخت بدان علاقه دارم سری هم به یکی ازدوستان زدم وحال واحوالی کردم-ملکوتی درپی شکایت از شخصی بود که پول اورا خورده وکاری نکرده قبلا هم توصیه کرده بودم از مبادی قانونی دنبال کند که پیگیری نکرده بود وتلفنی سوال کرد گفتم که باز ازهمان سمت وسو دنبال کند وان شاالله که حل شود احمدزاده درخصوص شکایت خودش ورفتن به دادسرا گفت واین که قراربوده جای دیگری برود وهنوز نرفته است-امینی پس از مدتها تماس گرفت و جویای احوالم شد واز وضع خودش گفت که برگشته اما محیط پایین را هم که چند روزی بوده خوب میدانست وبیشتر از تنهایی وبهم ریختن برنامه ها گله داشت و بهرحال به دوستان عادت کرده بوده والان که رفته اند سخت است برایش-ساجدی زنگ زد واطلاع داد به مرخصی آمده خوشحال شدم؛امیدوارم هم پیگیر درمان خودش باشد وهم برای رهایی اش تلاش های بیشتری کند-برای شام دیشب جایی رفتم وجالب بود نگرانی عمومی عملا" تاثیر خودش را گذاشته وبازار بی رونقی داشتند-شهرام خط جدیدش را فعال کرده وخوشحال بود؛خرسند شدم-حسن را با دعوا فرستادم که برود دکتر وتشخیص همان بود وبخشی از دندان درلثه جامانده وقرارشد که برود ودربیاورد؛امیدوارم رفته باشد-فرهاد دوستش هم زنگ زد وگفتم پرونده اش به شعبه دیگری از دیوان رفته خوشحال شد؛وکیلش هم گفت تغییری هم درروند پرونده دردادگاه حاصل شده که گفتم پیگیری کند واطلاع دهد-زنگ زدم وحال فاطی را پرسیدم خوب بود اما از وضعیت عدم وجود اقلام بهداشتی وامکانات در شهرشان بشدت گله مند بود- برای ایران اقلام تقویتی از سهام خواستم بگیرد وبرایش بفرستد که توسط یک مسافرفرستادوامیدوارم به کارآید-فیلمی از یک شخصی دیدم که ماسک های موجود خودش را به رایگان دراختیار اشخاص قرارمیدهد خیلی از لوطی منشی او خوشم آمد وزنگ زدم بعنوان یک شهروند تشکرکردم خیلی خوشحال شد؛اورا دردمند ودرعین حال با روحی بزرگ یافتم-معمولا وقتی به اشخاصی علاقمندم قدری شوخی باآنها ویا سر به سرشان می گذارم واین هم خوب است وگاهی بد وسوء تفاهم می آورد؛ازسویی من بشدت به بی احترامی حساس ام وبسیار درمن اثرمی گذارد چه رسد وقتی که تکرارهم بشود؛دیشب هم این گونه بود درموضوعی برای من؛اما بهترین راه خالی کردن میدان است در گام اول که من این گونه معمولا عمل می کنم؛یکی از مشکلات من با اکثرنزدیکان ودوستانم این است تصورمی کنند پس ازگذر زمانی اختیار وزمام مرا می توانند بگیرند که نمی شود چه کنم؟.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 4:46