روزهای کرونایی

ساخت وبلاگ


به نام خدا
این روزهای نیمه قرنطینه که ترددها کمترشده اما درفضای مجازی فعالیت بیشتر بیش از نیمی از وقت مرا پاسخ دادن به دوستانی پرکرده که هرلحظه اخباروشایعه یا سند یا صوتی پخش میشود وآنهارا نگران میکند وغالبا" به من رجوع می کنند تا صحت وسقم آن را جویاشوند؛خدارا شکر بقدری غالبا" این اخبار وپیام ها لوث وسبک است که نیازی به تحقیق بیشترندارد ولی از سوء استفاده کنندگان از این فضا ناراحتم که به نگرانی عمومی دامن می زنند-دیروز به مناسبتی  سامانه بورسی رفتم؛جالب بود تا کنون این سامانه را دقیق نمی دانستم-معمولا کارهای بیمه ای مارا شخصی انجام میداده که من البته ایشان را ندیده ام اما از زمان دارکردن کارهایش وعدم سرعت درکارها-که من بدان بسیار حساسم-دورقبل ناراحت شدم وبرای بیمه موتور به امین گفتم ورفت جای دیگری انجام داد با سرعت واحترام؛اکنون هم برای بیمه سرعت لازم را نداشت-والبته قدری بچه هاهم مقصربودند که پیگیری به موقع نکردند-ونخواستم بیمه دیگری را انجام دهد دیروز در راه اتفاقی سرپرستی یک بیمه ای را دیدم وخود آقای مدیر وهمکارانشان را بسیار با ادب وبا اخلاق یافتم وقرارشد شنبه برای بیمه بدنه یا خودم یا امید برود؛اینهم حکمتی بود که با این ها آشناشوم-جویای احوال حسن شدم که دندان را کشیده وبهترشده بود وخانه بود؛به مراقبت بیشتراز خودش توصیه کردم؛وکیل دوست خودش هم برای پرونده دیگر فرهاد گفت موضوع اتهامات دیگری مطرح شده که قراراست دادگاه مجددا" رسیدگی کند؛خیراست ان شاالله-رییس قوه قضاییه دوبخشنامه مهم برای پیشگیری از شیوع کرونا درزندانها صادرکرد اولی برای کنترل ورودی به زندانها ودومی برای مرخصی به زندانیان با ارفاقات لازم وتسهیلات بیشتری بخصوص وثیقه وضمانت تا ۱۵ فروردین۹۹ از ایشان برای این اقدام بسیار مهم متشکرم-رضا درخصوص عروسی مجتبی مشورت کرد وموضوع دیگری خانوادگی؛درخصوص مجتبی بنظرم با شیوع وکنترل بیماری مراسم عروسی که چندروز دیگراست منعقد نشود بهتراست هرچند بنظرم پلیس ونهادهای نظارتی مربوطه خودشان اقدام مناسب همگانی خواهندکرد با مجتبی هم حرف زدم نظرش این بود ببینیم چه میشود؟-خلیل معرفی نامه برای ۳اداره گرفته بود وبرایم فرستاد وامیدوارم به نتیجه برسد-اریک تماس گرفت وجویای احوالم شد ونگران بیماری بود وگفتم مشکل خاصی نیست وتشکرهم کردم-به شهین خانم پیام دادم وبابت این که قراربود دیدن وعیادت زینب بروم وبخاطر پرهیز از اشاعه بیماری نرفتم عذرخواهی کردم وجویای احوالش هم شدم که گفت بهتراست وبا واکرحرکت میکند-شنیدم حال مادرم قدری خوب نبوده زنگ زدم واحوال پرسی کردم گویا سرماخورده بود؛توصیه کردم خودش هم بیرون نرود وکسی هم نرود تا از ویروس های احتمالی درامان باشند-علی پیگیر کمردرد خودش بود که پزشک نبوده وبا سعید هم صحبت کردم و درخصوص این ویروس هم سخنرانی کرده بود برایم فرستاد برای دوستان فرستادم-فردا هم تولد خواهرم است که این روز را شادباش می گویم وبرایش همه خوبی های دنیارا آرزومیکنم.-یک خانمی که دوست زینب بود وبرایش مشکلات زیادی پیش آمده بود اطلاع داد مشکلش حل شده؛خوشحال شدم وتوصیه کردم به مراقبت بعد ازخروج اهمیت دهد ومواظبت بیشتری ازخود کند واز تجربه تلخ گذشته پند گیرد.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 4:46