پاییزانه

ساخت وبلاگ


به نام خدا
قائم مقامی تماس گرفت ودرخصوص لایحه ای که میخواهد به دادسرا ببرد مشورت کرد وگفت درسامانه می بینم که مکررا فقط تجدید وقت میشود ومشکلش مسدود بودن حساب همسرش بود وقرارشد برایم بفرستد تا آن را ببینم-خانم مهندس تماس گرفت ودرخصوص موضوعی حقوقی مشورت واطلاع داد که خدمتشان عرض کردم نه اطلاع وتخصصی دارم ونه دخالتی میکنم-ازمسعود کفش برای آرمان خریده بودم که از احسان خواستم هزینه را بپرسد تا برایش بفرستم-مطلع شدم آرمان هم درمدرسه نفرسوم شده ونمرات خوبی داشته خوشحال شدم-پیگیر گوشی ای بودم که برای یکی از دوستان فرستادم وگویا دیروز هم به شهرشان رسیده اما تا الان دست او نرسیده بود-در خانه تعدادی از کفش های قدیمی را که نو مانده اند دیدم؛جالب بود وخوشحال شدم-ایمان برایم تعدادی از عکس های زمین آقا را فرستاد؛از تلاش دوستان پیگیر متشکرم وامیدوارم نتیجه نهایی حاصل شود-پیگیر کارهای بیمه مرحوم  برادرم هم شدم که ان شاالله به مرحله نهایی اش رسیده وحل میشود؛خرسند شدم-فردا تولد آقای حیدری هم هست که تولدشان را تبریک میگویم وبرایشان سعادت وسلامتی آرزومیکنم.-با اصرار دکتر شیخی دیدن شخصی رفتیم که ادعاهایی فرازمینی داشت و...ومن اسمش را شنیده بودم؛پای حرفهایش نشستم ولی نمیدانم چرا خیلی باورم نشد!!موقع خروج هم با ماشینی تصادف کردم ومقصرهم من بودم؛جوان محجوبی به دلم نشست این راننده وخیراست ان شاالله-قراربود دیدن یکی از دوستان بیمار بروم که به لحاظ اینکه میهمان داشتند مجال نشد خدمتشان برسم وان شاالله درفرصت مناسب دیگری بروم-دیدن حافظ رفتم وحال واحوالی کردم وخوش گذشت.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 165 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:28