اول هفته یهوووووویی

ساخت وبلاگ


به نام خدا
از دیشب قرار شده بودامروز بروم دکتراین دوستم را که مبتلابه بیماری شده ببینم ومشورت کنم که درگیر آزمایشاتش بود وبه دیدن پزشک نرسیدم وباید که ان شاالله زودتر بروم اصلا حال روحی خوبی برای حال این دوست جوانم ندارم-ظهر نهار میهمان محمودی بودم وقدری خاطرات مشترک گفتیم واز شنیدن بعض اخبار خصوصی اش سخت متاثرشدم-با راهنمایی والبته اجبارش به دیدن دندانپرشک محترمی رفتیم که جوان بسیار خوب ومحجوب وشریفی بنظرم آمد ودندان هایم را جرم گیری کرد آنهم صبورانه؛وبناشد برای لثه ها هم بروم بعدا؛از دندان های نسبتا" سالمم برخلاف دیگران ودورنگ بودن آنها که تصور میکرد ابتدا که جرم است متعجب شد-حسین دوست مسعود زنگ زد وسری به مسعود زده بود وحال مساعدی نداشت-خواهرم میزانی از مخارج مرا برای مراسم های مرحوم اخوی فرستاد وخوشحالم اکنون درآرامش بیشتری است که هزینه های مراسمش با خودش بوده است واین توصیه مادرم نیز بود والبته باعث شد بخشی از بدهی هایم را نیز بدهم که خرسندشدم-خاله ام تماس گرفت وکلی از مشورت ها ورفتار وکیلی که معرفی کرده ام تشکرکرد وابهاماتی درخصوص پرونده ای داشت که توصیه هایی کردم-امید درخصوص بهبود وحسن اخلاق خودش توصیه هایی داشت که علیرغم اینکه این را راهکارنهایی نمیدانم اجابت کردم وامیدوارم از این دوران زودتر گذرکند.-یکی ازدوستان زنگ زد ودرخصوص دوست مشترکی صحبت کرد که دیروز گویا رفته سرقرار باکسی وبعد موبایل هاخاموش وهیچ خبری از او نیست؛گفتم به پلیس اطلاع دهند وبعد مشخص شد ظاهرا گرفتارشده؛اینکه چه هست داستان نمیدانیم؛قرارشد خانواده اش دنبال کنند؛رفتارهای این حضرات واقعا" عجیب است ومشکل درست کردن برای خودشان.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 156 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:28