زیارت

به نام خدا
برای زیارت حضرت رضوی وپیگیری کارهایی جزیی به قول امروزی ها یهوویی مشهد رفتم وشب برگشتم؛در فرودگاه اتفاقی خانم لی لی گلستان را دیدم که بسیار تمایل داشتم اورا ببینم وهیچگاه مجال نمی یافتم واز شخصیت فرهنگی ومدیر ودرعین حال خاطره های زنده اش از شعرا ونویسندگان واکابر فرهنگی خوشم می آمد ودعوت کردند گالری ایشان هم بروم که باید مجالی شود وبروم-در بدو ورود به مشهد هم بارانی را دیدم و از رهایی اش خوشحال شدم-در حین زیارت حضرت رضا در سالروز تولد پدرم برای طول عمر باعزت وبرکت ایشان وهمچنین مادرم وعزیزانم وزندانیان دربند وبیماران بویژه دوست خوب ومهربانم که لحظه ای فکرش مرا راحت نمی گذارد دعاکردم-در خصوص مشکلاتی وموانعی یکی از دوستان با وساطت دوست مشترکی آمد وصحبت کردیم وان شاالله خیر است-مدیر مدرسه آرمان درخصوص مشکلات خودش تلفنی مطالبی گفت وقرارشد حضوری ایشان را ببینم-یکی از مغازه داران شهری که بودم وبرای کارهای ماشین خدمتشان می رسیدم زنگ زد وتهران بود ومیخواست ایشان را ببینم که برای فردا ان شاالله زیارتشان کنم؛از اینکه یاد من بوده اند ولطف دارند متشکرم؛همچنین یکی از دوستان دیگرهم از شهرمان آمده که ان شاالله ایشان راهم زیارت کنم.