غوطه ور در باران

ساخت وبلاگ

به نام خدا
ساعاتی پیش اعظم طالقانی فرزند خلف آیت الله طالقانی دارفانی را وداع گفت؛برای خودش شیرزنی بود وفعال وپویا؛تا جایی که من یادم است هرباردر انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکرد تا تکلیف رجل سیاسی مشخص شود وتا کنون هم نشده است؛روحشان شاد-شعرباف اطلاع داد جمعه مراسم ختم خواهرش هست به دوستان مشترک اطلاع دادم تا اگر امکان شرکت دارند حضور یابند-سوسی هم که برای سرزدن وکمک به ما آمده بود رفت؛از زحماتش متشکرم-اشرفی اطلاع داد برای پیگیری کار رضا می آید امیدوارم حل شود-خوشبختانه مطلع شدم بخشی از بیمه مسعود را پرداخت کردند؛خوشحال شدم که بخشی از بدهی هایش پرداخت میشود وبخشی از هزینه های مراسم خودش هم؛میدانم اینگونه آرامش بیشتری دارد؛برای تنظیم سند ماشین همسرش هم از مالک قبلی خواستم به نام همسرش کند وقبول زحمت کرد ورفت امضاء کرد که از ایشان هم متشکرم-به رضا برای اینکه عمورحمان را برای دریافت حق السهم خودش از منزل بابا ببرد تذکردادم وقرارشد خودش مراجعه واقدام کندوبه محمدهم گفتم آنها چه کرده اند که گفت منصوردنبال آن است برای تسریع یادآوری کردم-امید پیش آقای مولایی رفت وشیشه موبایلش شکسته بود تعویض کرد؛کاش هردوبرادر مراقبت بیشتری از گوشی خودشان کنند ونسل جدید البته؛-تعریف یک رستورانی را شنیده بودم که حال وهوای دهه شصت دارد آنجا رفتم بد نبود واگرچه همه خاطرات را متمرکز نداشت؛دهه عجیبی است این دهه شصت؛دربرگشت تعویض روغن وتنظیم باد ماشین هم انجام شد که صاحبش به فکرنبود وحس کردم نفس کشید این ماشین-مری بعد ازمدتها از من برای وصول طلب واجبار شخصی به پرداخت وام هایش کمک کرد که هیچ مدرکی هم ندارد از او؛من چه کمکی میتوانم بکنم؟ناراحت هم میشود بعض وقتها انتظاراتی ازمن میرود که اصلا" با توان من قابل قیاس نیست-دیشب هم شهرام...زنگ زد وپس از مدتها حال مرا پرسید وضمن آن تقاضای کمک های مالی وغیر مالی داشت که واقعا" درتوانم نبود وحس کردم ناراحت شد والبته رو زدن او دراین وضع میدانم برایش بسیارسخت بوده است وکاش میشد کمکی کنم.

پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 26 آبان 1398 ساعت: 18:26